پنجشنبه، دی ۰۳، ۱۳۸۸

کسب درآمد ویژه بازندگان

همانطور که بارها گفته ام نیروی تنبلی و منفی نگری در همه ما وجود دارد و در انسانهای ناموفق و شکست خورده این نیرو غلبه دارد. کلاهبرداران کسانی هستند که قادرند از این نیروهای بازدارنده در جهت منافع خود استفاده کنند. روش کار آنها به این شکل است که یک بسته کسب درامد با این ویژگیها را در برابر بازندگان قرار می دهند:
- با کمترین تلاش و کمترین تخصص، پول فراوان بدست آورید.
آنها می دانند که بازندگان میلی برای کار و تلاش ندارند.بازندگان فکر می کنند که پول از راه زرنگ بازی بدست می آید.
- روش ما برای کسب درآمد مثل روشهای الف و ب نیست که فلان مشکلات را داشته باشد.
کلاهبرداران می دانند که اطلاعات بازندگان در مورد هر کاری محدود به مشکلات و گرفتاریهای آن است. بازندگان بسیار علاقه مند هستند که از مشکلات و موانع هر کاری بشنوند.
- نوع کار ما در یک کلمه اینست اما مزایای کار ما این هزار کلمه است.
بازندگان میل ندارند که بطور جدی مطالعه کنند. آنها خواهان شنیدن حرفهای آسان و سطحی هستند. بازندگان بجای آنکه کاری را با روش منطقی تحلیل کنند، دنبال عباراتی مانند تضمین یا تایید فلانی هستند.
بازندگان خود عامل بدبختی زندگیشان هستند.
پیروزمندان می دانند که پول از راه کار و تلاش سازنده بدست می آید.آنها پیش از شرکت در هر برنامه درمورد آن مطالعه و بررسی می کنند. آنها بر اساس عقل و منطق تصمیم می گیرند ونه تایید و تضمین.

حرفه ای

واژه حرفه ای را همه ما شنیده ایم. شاید هنوز خیلی ها بدرستی معنای این واژه را نمی دانند.حرفه ای به کسی گفته می شود که سالها در یک کسب و حرفه دوام می آورد. وضعیت اقتصادی و بازار کار همیشه یکسان نیست. یک زمان ساختمان سازی سودآور است و دورانی پخش و فروش پوشاک.آدم حرفه ای کسی است که سالها در یک شغل دوام می آورد و همه مشکلات حرفه خود را تحمل می کند.حرفه ای ها نسبت به کار و حرفه خود جانبدار هستند.آنها هیچگاه اجازه نمی دهند که کسی حرفه شان را تحقیر کند و همواره مراقب هستند که خود و همکارانشان عملی انجام ندهند که حرفه شان آسیب ببیند.
غیرحرفه ای ها هر دورانی ممکن است به یک کاری مشغول شوند.آنها یک زمان بساز و بفروش می شوند و یک زمان دیگر موبایل فروش. آنها نان را به نرخ روز می خورند.اما حرفه ای ها حتا در بدترین شرایط اقتصادی هم در کار و حرفه خود دوام می آورند. آنها می خواهند با افتخار بگویند که ما هنوز هم هستیم.حرفه ایها همه ابتکار و خلاقیت خود را در همان حرفه خود بکار می گیرند.
انسانهای حرفه ای بسیار قابل اعتماد هستند.

بسته آموزش کسب درآمد

لابد شما هم از این قبیل تبلیغات در اینترنت دیده اید که با خرید یک بسته آموزشی مثل سی دی یا جزوه می توانید ماهی چند صد هزارتومان درآمد کسب کنید و از اینجور حرفها. ضمن اینکه باید برای هر کار سازنده ای ارزش قائل شویم اما چون کارآموزان ما در مورد چنین برنامه هایی پرسشهای زیادی مطرح می کنند، لازم می دانم که چند نکته را یادآوری کنم:
- نوع کار: هر شخص یا سازمانی که برنامه ای را برای کسب درآمد دارد، باید بخوبی آن را معرفی کند وتوضیح دهد که کاربر از چه راهی باید به درآمد برسد. اینکه ما فقط بگوییم که با خرید این بسته پولدار می شوید ، عوامفریبانه است.پول از انجام فعالیت مثبت اقتصادی بدست می آید و باید مشخص شود که چه کاری باید انجام شود.
- پشتیبانی: بعد از خرید بسته آموزشی اگر با پرسش یا مشکلی مواجه شدیم چگونه باید آنها را حل کنیم؟ آیا کار به همینجا ختم می شود که ما پولی بدهیم و جزوه یا cd تحویل بگیریم.
- شخص یا اشخاصی که این روش کسب درآمد را ارائه کرده اند، چه کسانی هستند؟ در کجا روش خود را طراحی کرده اند؟ چقدر مطلب و مقاله از خود منتشر ساخته اند؟
توجه به نکات فوق می تواند به شما در انتخاب روش صحیح کسب درآمد یاری برساند.

سه‌شنبه، دی ۰۱، ۱۳۸۸

کارآفرینی با گوگل

در مقاله کسب درآمد از گوگل در مورد سرویسهای گوگل ادسنز و گوگل ادوردز توضیات کافی داده ایم. اگر می خواهید با این سرویس ها آشنا شوید به مقاله مذکور مراجعه نمایید. دراینجا برای کسانی که با سرویس گوگل ادسنز آشنایی دارند، چند ابهام و پرسش همیشگی را پاسخ می دهیم:
- این مطلب که برای استفاده از سرویس ادسنز باید حتمن به زبان انگلیسی بنویسید، اصلن صحت ندارد. متاسفانه در یک سایت جامع مقالات کارآفرینی نیز چنین ادعای نادرستی مطرح شده است.آنچه به مقررات ادسنز مربوط می شود، زبان اولیه سایت شماست و نه زبان مقاله ای که منتشر می کنید. زبان اولیه سایت شما می تواند انگلیسی، عربی، روسی، آلمانی یا یکی دیگر از زبانهایی باشد که مورد پشتیبانی سرویس ادسنز قرار دارد. این فقط به زبان اولیه سایت یا وبلاگ مربوط می شود واگر این شرط در سایت یا وبلاگ رعایت شده باشد ، بهر زبانی که مایل بودید می توانید مطالب و مقالات خود را منتشر نمایید از جمله به زبان فارسی.
- اگر مایل نیستید برای دریافت چک از آدرس دوستان یا بستگان خود استفاده کنید، می توانید به یکی از صرافیها مراجعه کنید. صراف، آدرس و نامی را در یکی از کشورها در اختییار شما قرار می دهد . پس از دریافت چک توسط گیرنده، شما معادل ریالی درآمد خود را از صراف تحویل می گیرید.
- اگر در دوره آموزش کارآفرینی ما شرکت کنید، یک وبلاگ برای شما ایجاد می کنیم که که می توانید مطالب خود را به زبان فارسی در آن منتشر کنید. درباره هرموضوعی که خواستید می توانید مطلب بنویسید، تبلیغات ادسنز در وبلاگ شما نمایش می یابد و درآمد شما به حساب خودتان در بانکهای ایران واریز می شود.البته بخشی از درآمد ادسنز در این روش بابت خدمات مورد استفاده کسر می شود.
اگر تازه می خواهید کسب درآمد از ادسنز را آغاز نمایید، توصیه می کنم که حتمن در برنامه آموزش کارآفرینی شرکت کنید. ما برای همه مشکلات احتمالی راه حل هایی اندیشیده ایم.

یکشنبه، آذر ۲۲، ۱۳۸۸

به ریال خرج کنید و به دلار درآمد کسب کنید.

با کمک شبکه جهانی اینترنت شما هم می توانید درآمد ارزی داشته باشید. اگر می خواهید بگویید که از ایران اینکار شدنی نیست چون مقررات سخت گمرکی داریم و از اینجور حرفها، شما هم از همان آدمهای بازنده هستید که در برخورد با هر موضوعی اول ذهنشان سراغ موانع و مشکلات میرود. باید بهتون بگویم که من اصلن با افراد بازنده و منفی بین میانه خوبی ندارم و لطفن از وبلاگ من بروید بیرون اما اگر ذوق زده شده اید و می خواهید بیشتر بدانید پس ادامه این مطلب را بخوانید:
راستش راهکار اصلی اینکار در مغز خودتان است و نمی توان با دستورالعمل کسی، به درامد ارزی رسید. برای بدست آوردن چنین درآمدی باید به کسانی که در آنسوی مرزها هستند کالا یا خدماتی را فروخت و این نیاز به ابتکار و خلاقیت دارد.
یکی از ابتکارات بسیار جالبی که در این زمینه بعمل آمده است، پیشنهاد ارسال هدیه به دوستان و بستگان ایرانیان مقیم کشورهای خارجی است. وبسایت تهران گل در زمینه ارسال گل به داخل ایران فعالیت می کند و سعی می کند که از ایرانیان مقیم کشورهای مختلف در این مورد سفارش بگیرد. می بینید که همیشه افراد مثبت اندیش موفق به انجام کارهایی می شوند که بازندگان از انجام انها ناتوان هستند چون چهارچوب فکریشان اجازه نمی دهد که به چنین نوآوریهایی برسند.

شنبه، آذر ۲۱، ۱۳۸۸

پرسش های بازندگان

چه تضمینی وجود دارد که من در این کار موفق شوم؟ این پرسش همیشگی بازندگان است. آنها همیشه به دنبال ضمانت محضری یا تاییدیه فلان شخص سرشناس هستند.

پیروزمندان برای انجام هرکاری به عقل و منطق متوسل می شوند.

آیا خیلی ها اینکار را انجام می دهند؟ بازندگان همیشه می خواهند پیرو باشند.آنها بدنبال کارهایی می روند که بتوانند با صدای بلند بگویند ما همه باختیم.

پیروزمندان می خواهند که در انجام بسیاری از امور پیشرو باشند.

روزی چند ساعت باید وقت بگذارم؟ بازندگان همیشه برای انجام کارهای مفید وقت کمی دارند.

پیروزمندان می توانند بخوبی زمان را مدیریت کنند. آنها به نتیجه کار فکر می کنند ،نه به زمان انجام آن.

نمیشه سریع تر توضیح بدهید؟ بازندگان در اضطراب بسر می برند.

پیروزمندان بر هیجانات خود کنترل دارند و می خواهند که بیشتر بدانند.

مطلب زیادی در این مورد نمی دانم اما مشکلات آن بسیار زیاد است.یعنی میشه موفق شد؟ بازندگان بسیار مشتاقند که درباره مشکلات و دردسرهای هرکاری صحبت کنند.

پیروزمندان به پیروزی و نتیجه درخشان کار فکر می کنند. آنها هر مشکلی را قابل حل می دانند.

چهارشنبه، آذر ۱۱، ۱۳۸۸

خلاقیت دو کارآفرین سوئیسی

مارکوس و دانیل دو برادر سوئیسی هستند که توانسته‌اند نام خانوادگی‌شان را تبدیل به یک مارک تجاری منحصر به فرد کنند، به نام "فرایتاگ". (Freitag) محصولی که این دو برادر ارائه می‌دهند، ‌فقط کیف است، آن هم در انواع مختلف، از کاری و خرید گرفته تا کیف‌های آی‌پاد و آیفون. البته در بین محصولاتشان می‌توان جاکلیدی هم پیدا کرد.
کیف‌های برادران فرایتاگ با تمام کیف‌هایی که پیش‌تر به بازار آمده‌اند، یک تفاوت اصلی دارند و آن هم اینکه سرچشمه‌ی به وجود آمدنشان صد در صد ناشی از خلاقیت این دو برادر بوده است. ۱۶ سال پیش اولین کیف فرایتاگ روی میز آشپزخانه‌ی آپارتمان این دو برادر در زوریخ متولد شد.

در آن زمان روزانه صدها تریلی حمل بار از نزدیک خانه‌ی آنها رد می‌شد؛ چیزی که باعث به ستوه آمدن همسایه‌ها شده بود، به دانیل و مارکوس ایده بخشید. آنها با استفاده از یک روکش کهنه‌ی تریلی و یک کمربند ایمنی فرسوده اولین کیف را در آشپزخانه‌تولید می‌کنند.

مارکوس می‌گوید: «این کیف‌ها واقعا دوام زیادی دارند. عمر قدیمی‌ترین کیف ما به ۱۶ سال می‌رسد و هنوز هم قابل استفاده است. من هر چند وقت یکبار در زوریخ آن آقا را که کیف ما را خرید، در خیابان می‌بینم و خوشحال می‌شوم؛ هر چند کیفش کمی کهنه شده اما هنوز هم به خوبی کار می‌کند.»

بازار داغ خرید روکش تریلی

تمام کیف‌ها توسط برادران فرایتاگ طراحی می‌شوند و برای این کار بایستی در مرحله‌ی اول تعداد زیادی روکش تریلی از سراسر اروپا خریداری شود. به گفته‌ی مارکوس آنها با این کار برای روکش‌های تریلی و کامیون یک بازار خرید هم به وجود آورده‌اند : «ما یک لیست قیمت داریم. بسته به رنگ، برای هر کیلو مبلغ متفاوتی را پرداخت می‌کنیم. مثلا وقتی که تعداد زیادی روکش آبی داریم، قیمت رنگ آبی پایین می‌آید و وقتی هم که نیاز به رنگ سبز خاصی داریم، پول بیشتری برای آن پرداخت می‌کنیم. در اصل یک بازار به راه انداخته‌ایم.»

مارکوس و دانیل به گفته‌ی خودشان هیچ‌وقت در خیابان برای ایده گرفتن دوره نمی‌افتند، بلکه تنها با استفاده از یک ورق سفید، طرح‌هایشان را پیاده می‌کنند؛ طرح‌هایی که همگی ساده و کاربردی هستند، اما مهمتر از همه اینکه نتیجه‌‌ی نهایی نباید یک کیف ارزان‌قیمت به نظر برسد. البته با دیدن قیمت‌هایی که در وبسایت آنها برای هر کیفی در نظر گرفته شده، این نکته به خوبی قابل درک است.

متخصصین شستشوی روکش
چرخ‌های کارخانه‌ی فرایتاگ در حال حاضر با ۸۵ کارمند و تولید سالانه بیش از ۲۰۰ هزار محصول می‌چرخد. روکش‌های تریلی به محض رسیدن به کارخانه به طور اساسی شسته می‌شوند، البته در این بین باید دقت کرد که در حین شستشو آسیبی به آنها نرسد و نوشته‌هایشان پاک نشوند. همین امر هم موجب شده تا به گفته‌ی مارکوس، آنها به دانش ویژه‌ای در زمینه‌ی چگونگی شستن روکش تریلی هم برسند.

بعد از شستشو، نوبت عکاسی است تا بعدها خریداران و حتی دوزندگان هم بدانند که این کیف‌ها پیش از عمل چگونه بوده‌اند. مارکوس از ۱۲ دوزنده‌ای یاد می‌کند که در کارخانه‌ی فرایتاگ کار می‌کنند.

به گفته‌ی او، این افراد تنها دوزنده‌ی معمولی نیستند. آنها اغلب شابلون‌های سفید رنگی را روی روکش‌ها قرار می‌دهند و این طرف و آن طرف می‌برند تا اینکه بالاخره یک برش مناسب پیدا می‌کنند که می‌توان از دل آن کیف زیبایی را درآورد.نکیف آن

کیف‌های موزه‌ای

محصولات فرایتاگ بیشتر از راه اینترنت به فروش می‌رود، با این حال شماری از آنها در بوتیک‌های کوچک نیز عرضه می‌شوند.

البته داستان اولین فروش کیف‌های فرایتاگ در کشور همسایه، یعنی آلمان کمی متفاوت است: «اولین بار ما دو چمدان پر از کیف‌هایمان را با قطار شبانه به برلین قاچاق کردیم و آنجا در مرکز شهر در یک مغازه‌ی دنج فروختیم. حالا دیگر این کار را کمی حرفه‌ای‌تر انجام می‌دهیم. ماشین‌ها را بار می‌‌زنیم و مثلا راهی ژاپن یا ایتالیا می‌کنیم.»

محصولات فرایتاگ سالانه ۲۰ تا ۳۰ درصد رشد می‌کند و دانیل و مارکوس اعتقاد دارند که آنها همچنان پتانسیل بالایی برای رشد در بازار دارند. هر چند رشد بیشتر به معنای مشکلات بیشتر است.

علیرغم موفقیت چشمگیر، مارکوس همچنان همان انسان فروتن گذشته است که با دوچرخه سر کار می‌رود. البته نسبت به این موفقیت مغرور است، زیرا اولین کیف مارک فرایتاگ هم اینک در موزه‌ی طراحی قرار داده شده است.

به ویژه اینکه در حال حاضر نمایشگاهی در آنجا دایر است و این کیف در یک ویترین شیشه‌ای گذاشته شده است. علاوه بر آن، درست عین همان مدل در کلکسیون طراحی موزه‌ی هنرهای مدرن در نیویورک نگهداری می‌شود.

DW-WORLD.DE


شنبه، آذر ۰۷، ۱۳۸۸

هفت عادت براي كسب و كار موفق

راي كسب و كار موفق بايد هفت عادت كليدي ايجاد كنيد. نبودن يا فقدان هر يك از اين عادتها مي تواند گزاف باشد.زماني كه شما صلاحيت و لياقت در هر يك از اين سطوح را پيدا كنيد سريعتر و راحتر از ساير رقبايتان مي توانيد به نتايج فوق العاده اي برسيد.
1- برنامه كامل و سراسري: اولين نياز براي كسب و كار موفق عادت برنامه ريزي مي باشد. بطور كاملتر و با جزئيات بيشتري كه شما براي پيشبرد فعاليتهاي خود برنامه ريزي مي كنيد باعث مي شود كه خيلي سريعتر و آسانتر بتوانيد برنامه هاي خود را پياد ه سازي كنيدو به يك نتيجه مورد دلخواه خود براي شروع كسب و كار خود برسيد.

برنامه ريزي درست اوليه از عملكرد ضعيف جلو گيري مي كند" اگر 20% از وقت خود را براي برنامه ريزي كار خود اختصاص دهيد با 80% با قي مانده به مجموع اهداف خود در كسب و كار مي رسيد. براي برنامه ريزي بهترو پيش برد عادتها اين سوالها را از خود بپرسيد و جواب دهيد:
- دقيقاً محصولات و خدمات من چه چيزهايي هستند؟
- مشتريان من چه كساني هستند ؟
- علت خريد مشتريان من چيست؟
- مشتري براي كار من به چه مقدار ارزش قائل است؟
- چه چيزهائي باغث منع خريد مشتريان من در آينده مي شود؟
- چه چيزي باعث برتري توليدات و محصولات من نسبت به ساير رقباء مي باشد؟
- چرا مشتريان بالقوه من از رقباي من خريد مي كنند؟
- چه چيز ارزشمندي را در خريد از رقباي من مشاهده مي كنند؟
- چگونه مي توانم مشتريان رقباي خود را به خريد از محصو لات خودم ترغيب كنم؟
- چه چيزي بايد مشتريان من را متقاعد كند كه خريد كردن از من را به سايرين ترجيح دهند؟
يكبار ديگر شما بايد اين سوالها را از خودتان بپرسيد و جواب دهيد، مرحله بعدي از برنامه ريزي آماده كردن هدف هاي خاص براي فروش و سود آوري مي باشد.
شما بايد دقيقاً افراد خود، پو ل، آگهي، بازاريابي، كه شما براي رسيدن به اهداف خود نياز داريد را تعيين كنيد.
برنامه ريزي كاملي كه شما براي هر مرحله از فعاليتهاي كسب و كار خود قبل از شروع آن مي كنيد باغث مي شود كه شما به يك موقعيت عالي در هنگام شروع آن عملكردها برسيد.
2- سا زماندهي كنيد قبل از اينكه شروع كنيد:
يكبار ديگر شما يك برنامه كامل براي شروع كسب و كار خود توسعه مي بخشيد، شما بايد عادتهايي از سازماندهي كردن مردم و منابع مورد نياز قبل از شروع كسب و كار خود را ايجاد كنيد. در يك سازماندهي تمام منابعي را كه تشخيص مي دهيد در فرايند برنامه ريزي به آن نيازمنديد مي آوريد. گفته اي وجود دارد كه مي گويد:
" غير حرفهاي ها از روي احساس سخن مي گويند اما حرفاي ها با منطق سخن مي گويند" كاملاً ضروري است كه تمام عواملي كه قبل از شروع يك كسب وكار بدان نيازمنديد را تشخيص دهيد و آنها را جمع آوري كنيد ، چرا كه حتي يك اشتباه كوچك در ابتداي راه مي تواند باعث شكست كل كسب و كار شود.
3- پيدا كردن افراد مناسب:
سومين عادتي كه شما بايد ايجاد كنيد، استخدام كردن افراد مناسب مي باشد كه شما را در رسيدن اهدافتان كمك مي كند. 95% از موفقيت شما به عنوان يك كارآفرين و مدير اجرائي مي تواند به وسيله كيفيت وتوانمندي افرادي كه شما آنها را براي كار كردن يا كار كردن روي آن تيم استخدام مي كنيد بستگي دارد. حقيقت اينست كه بهترين موسسات بهترين افراد را دارند و بهترين موسسات درجه 2 افراد درجه 2 و بهترين موسسات درجه 3 ميانگين يا حد واسط افراد را دارند، پس هر چقدرتوانمندي افراد بيشتر باشد كسب و كار نتيجه بهتري خواهد داشت.
4- عاقلانه وكالت دادن :
چهارمين عادتي كه شما براي پيشبرد كسب و كار درست مي باشد. شما بايد تواناييهاي خود را در جهت محول كردن يك شغل درست،با يك شخص درست در يك مسير درست توسعه بخشيد، ناتواني در يك وكالت بطور موثر مي تواند باعث شكست يا اجراي نادرست شخصي شود و حتي مي تواند شكست در كسب و كار را به همراه داشته باشد. با گسترش كسب و كار مسئوليت فرد بيشتر شده و در بعضي از مواقع بطور شخصي نمي توان از عهده همه اموربرآيد، بنابراين يك وكالت عاقلانه مي تواند به او در پيشبرد امور و موفقيت بيشتر كمك كند.
5- بررسي كردن اينكه شما چه انتظاراتي داريد:
پنجمين نياز براي يك كسب و كار موفق عادت نظارت درست مي باشد. شما بايد يك سيستم نظارت درست براي كسب و كار خود ايجاد كنيد و از انجام شدن آن مطمئن باشيد. ضروري است كه شما نحوه اجراي كار خود را كنترل كنيد و مطمئن شويد آن بر طبق زمان بندي و كيفيت سطوح مورد نياز انجام مي شود. هميشه گزارشي مبني از جزئيات و كليات كار خود را تهيه كنيد و نظارت كامل برروي آن را اتخاذ كنيد و هميشه از چگونگي انجام شدن آن مطلع باشيد .
6- سنجش كارهاي انجام شده :
ششمين عمل كارآفرينان موفق و مديران اجرائي عادت اندازه گيري ميزان كارائي مي باشد.
شما بايد به طور خاصي استانداردهاي قابل اندازه گيري و بر گه هاي امتياز را براي نتايجي كه شما بدان نياز داريد را تعيين كنيد.شما بايد زمان شروع وموعد كارهاي خود را با توجه به انتظارات خود مد نظر گرفته و آنها را زمان بندي كنيد. يك مدير موفق هميشه زمان بندي درست و كارآمدي نسبت به كسب و كار خود داردو انجام امور خود را ما بين آن زمان بندي از پيش تعين شده قرار مي دهد. اهميت انتخاب و مشخص كردن اهداف خاص، اندازه گيريها و سنجش آنها بسيار مهم مي باشد.
7- مطلع ساختن مردم از كسب و كار:
هفتمين عادت براي افراد داراي يك كسب و كار موفق تهيه گزارش منظم و به دقت از نتايج كسب و كار براي مردم مي باشد. مردم اطراف شما احتياج بدان دارند كه بدانند چه چيزي در كسب و كار شما اتفاق مي افتد، بانكدارها احتياج دارند از نتايج مالي شما با خبر باشند، كارمندان شما احتياج دارند موقعيت و شرايط شركت شما را بدانند. افراد كليدي شما در همه سطوح نيازمند به آن هستند كه بدانند شركت شما به چه نتايجي خواهد رسيد. با مطالعه برروي چندين هزار كارمند مشخص شده است كه مهمترين عاملي كه منجر به خرسندي از كار مي شود " دانستن كار" مي باشد. مردم در هر سازماني به طور عميق نيازمند اين هستند كه بدانند و بفهمند چه چيزي در اطراف آنها و در رابطه با كار آنها اتفاق مي افتد. بطور كاملتر و با دقت بيشتر مردم را از نحوه عملكرد خود مطلع سازيد اين امر باعث بهبود كسب و كار شما مي شود و باعث مي شود كه به نتايج بهتري در رابطه با كسب و كار خود برسيد.

مرجع : خانه کارآفرینی

دوشنبه، آبان ۱۸، ۱۳۸۸

مهرویه پازانی کارآفرین در قالیبافی

مهرویه پازانی موسس تعاونی نقش گل:
در كودكی آرزو داشتم كارگاه خیلی بزرگ داشته باشم و پر از دار قالی باشد و مردم را دور هم جمع كنم و الان به آرزویم رسیده ام و چند كارگاه دارم. كار با روستاییان را خیلی دوست دارم چون خودم یك روستایی هستم و در روستا ها خیلی راحت و خوشحالم، دوست دارم تمام روستا ییان را دور وبرم جمع كنم و به روستایی بودن خودم هم افتخار می كنم. در دوران كودكی مادرم مشوق من بود و او بیكار نشستن را دوست نداشت. همیشه دوست داشتم گروهی كار كنم، زمانی هم كه جوان بودم علاقه بسیار زیادی داشتم كه بیشتر با جمع باشم و الان هم از كار گروهی لذت می برم، احساس می كنم هر كاری كه به تنهایی نتوان انجام داد اگر به صورت تعاونی در آید واقعاً موفق تر است و اعتقاد دارم گروهی كار كردن خیلی به اقتصاد مملكت كمك می كند و می توان تجربه ها را به دیگران نیز انتقال داد. یاد گرفتن و یاد دادن را خیلی دوست دارم . از كودكی خیلی رویایی فكر می كردم و الان كه فكر می كنم متوجه می شوم كه به همه ی رویا های زندگی ام رسیده ام. مادرم هم همین طور بود، او زن بسیار قوی و بسیار هنرمندی بود و طرز فكر با لایی داشت و از نصیحت های مادرم بسیار استفاده كردم. زنهای پیر و جوان ها را خیلی دوست دارم. اگر جوان ها به قالی بافی، خیاطی، رفو گری و همه ی هنرهایی كه مملكت ما نیاز دارد به عنوان شغل دوم هم اگر نگاه كنند می تواند برایشان سود آور باشد.

جوان باید به سراغ هنرمندان بروند چون هنرمندان بیشتر از سایر اقشار جوان ها را می پذیرند و علاقه زیادی دارم برای معلولین درس بدهم و برایم افتخار است تا این زمان به هرارگانی كه سر زدم با من همكاری كردند و ازاین لحاظ هیچ مشكلی نداشتم. از نظرمن قشر جوان ما اصلاً بد نیست، اگر به درس و دانشگاه روی بیاورند موفق می شوند، هنرمند در كنار تحصیل كرده ها و هنر در كار درس موفق است؛ اگر كسی واقعاً بخواهد كار هست، و اگر كسانی علاقه داشته باشند كه هنرهای من را یاد بگیرند اگرهزار نفرهم باشند می پذیریم حتی حاضرم كه رایگان هم باشد و اهل شعار دادن هم نیستم.
مشكلات عاطفی و اقتصادی در همه ی خانواده ها وجود دارد و همه باید با این مشكلات دست و پنجه نرم كنند انسان باید در برابر مشكلات مقاومت نشان دهند. خداوند هر امانتی را كه به ما می دهد روزی پس خواهد گرفت، هر عزیزی كه خدا از ما می گیرد نباید آنقدر ناراحت شد كه كه وظایف و كارهایمان را فراموش كنیم و افسرده بنشینیم و نتوانیم كار كنیم. انسان بسیار توانمند است. زندگی در روستا برایم بسیار با صفاست. از لحاظ مالی خانواده متوسط بودیم ولی مادرم خیلی با پدرم همكاری داشت پدرم كشاورز بود ومادرم هم قالی می بافت.

شانس در موقعیت همه ی افراد صد در صد است. انسان می تواند خودش را موفق ترین یا بد بخت ترین كس دنیا بداند كسانی كه شانس آن ها بالاست و مؤفق ترند ، بیشتر به موفقیت فكر می كنند.

آموزه های دینی در موفقیت انسان تأثیر دارند هر كس به دین عمل كند یعنی به یك برنامه زندگی عمل كرده است. درمحیط كاری سعی می كنم از افكار آن بهره می برم. از زمانی كه كار را شروع كرده ام همیشه سعی كردم مشكلات را حل كنم. ولی اگر هم مشكلی بوده سعی كرده ام با مشكلات را با هم حل كنم. تنها مرگ است كه هیچ راه حلی برای آن نیست.

فكر ایجاد یك تعاونی به عنوان نقش گل از آنجایی بود كه متوجه شدم موفقیت در كارهای جمعی است.گروهایی كه با هم متحد هستند مثل زنجیر هستند كه هر چه این زنجیر بلند تر و محكم تر باشد پاره شدنش بسیار مشكل می شود من فكر می كنم اگر جوان ها و تحصیل كرده و بی سوادها را كنار هم قرار بدهیم و از طرز فكر آنها استفاده كنیم بسیار می توان بهره برد. زمانی كه می خواستم كار را شروع كنیم چون قبلاً زمینه این كار را داشتیم. مشكل زیادی نداشتیم و بعد كه تعدادمان افزایش یافت از دولت امكانات خواستیم و آنها هم به ما كمك كردند. ما قبل از بافتن فرش، ابتدا بازاریابی می كنیم و همه چیز براساس برنامه پیش می رود. مشكلاتی كه در این كار وجود داشت ابتدا مشكلات مالی بود كه با هم فكری و لطف دولت بر طرف شد، مشكلات كاری كه از طریق كارشناسان و هم فكری بافنده ها بر طرف می كنیم.

جوان ها باید با صبر و حوصله مشكلات را حل كنند و به دانشگاه و تحصیلات رو بیاورند، جوانان در عین حال سرمایه های مملكت محسوب می شود.

دکتر مجتبی آزمندیان

دکتر مجتبی آزمندیان بنیانگذار تکنولوزی فکر در ایران:
هميشه مي خواستم مهندس شوم چون در دبيرستان فيزيك ومكانيك من خوب بود دوست داشتم مهندس مكانيك شوم.ما چون در خانواده فقيري بزرگ شديم و پدرم كاتب جزبود براي همين به قهرمانان و افراد بنام فكر نمي كردم اما از نظر اخلاقي چون در مدرسه مذهبي علوي درس مي خواندم،علم و فن را دوست داشتم.

من در آمريكا در كنار تحصيل، بحث تكنولوژي فكر را هم دنبال مي كردم و تصميم گرفتم كه آنرا هم به ايران بياورم من دوست دارم براي خودم كار كنم وديگران را هدايت ورهبري نمایم، تمام مديريت را خودم در مجموعه ام انجام مي دهم البته مسئوليتهایي به افراد ديگر تفويض نموده ام. چون رشته خودم مديريت مي باشد توانايي اين مديريت رادر خودم مي بينم وحتي در شركتها وصنايع ،مديريت را تدريس مي كنم زيرا كه تكنولوژي فكر بر اساس مديريت وخصوصاَ خود نوعی مديريت مي باشد.

با توجه به اينكه در كشور ما موانع و مشكلات بسيار زياد است گاهي وقتها شكستها و مشكلات پيش مي آيد وبحث تكنولوژي فكر همين است كه انسان موفق در برابر اين مشكلات مانند كوه بايستد وآنها را حل نمايد.


اولين جرقه ايده تکنولوژی فکر در ايران با خواندن كتاب بيانديشيد و ثروتمند شويد در ذهنم بوجود آمد ودرآمريكا با مشاهده وارتباط با آنتوني رابینز. ديدم چگونه جواني ديپلمه توانسته با هدفهاي زيبا جامعه آمريكا را به سمت و سوي خوبي پيش ببرد و حتي كلينتون رئيس جمهور آمريكا هم با او مشاوره كند در نتيجه از كتابها و نوارهايي استفاده كردم و باافراد موفق آمريكايي صحبت كردم و بعد از 12سال تلاشی که براي رسيدن به اين مرحله طي كردم به اين نتيجه رسيدم كه حالا مي توانم به ايران برگردم واين ايده راپياده كنم.

دليل اينكه از بين ايده هاي ديگر من اين ايده را دنبال كنم يكي نياز خودم بودوديگر اینکه چون قبلاَ 6سال در ايران خبرنگار بودم مي دانستم كه الان بحث تكنولوژي فكر مي تواند در توليد انگيزه وعشق براي افراد مؤثر باشد و آنها را به موفقيت وآرامش برساند البته بحث شهرت و ثروت طلبي انسان را نبايد از نظر دور داشت ولي من بجز اين بدنبال اشاعه فرهنگ مثبت نگري در بين مردم كشورم بودم وحتي بسياري از سمينارهايي كه برگزار مي كنم بطور رايگان مي باشد در كل كار فرهنگي سود چنداني ندارد ريسكهاي مالي مانند هزينه تبليغاتي كه سالي چند صد ميليون براي آنها هزينه مي كنيم و مجردالحال بودن افراد تنگ نظر در بسياري ازسازمانها همه جزء ريسكهاي كاري ما بود كه با صبر و شكيبايي حل شدند. به نظر من خودباوري بهترين نيرو براي كار آفريني است و كساني كه خودشان را باور ندارند روي گنج مخفي نشسته اند و همين عدم باور آنها اين گنج را پنهان ساخته است.

کار در منزل با اینترنت

می خواهید کاری منسب با درامد 100 درصد تضمین شده داشته باشید؟
با اینکه من خودم با این قبیل کارها موافق نیستم و ترجیح می دهم تا برای خودم کار کنم حتا اگر درامد نداشته باشم اما چنین امکانی را دارم که به همه هموطنانم کار اینترنتی بدهم.
لابد می پرسید چه کاری.کار که از شما می خواهم پست مطلب در تالارگفتمان است. کار دشواری نیست و می تواند درامدی درحدود ساعتی 3000 تومان برای شما ایجاد کند. یعنی با روزی 2 الی 3 ساعت کار روزانه درحدود ماهی دویست هزار تومان کاسب می شوید. فکر میکنم با توجه به سطح دستمزدها در ایران و اینکه اینکار را در منزل خودتان انجام می دهید رقم مناسبی باشد.البته من هیچ محدودیتی برای ساعات کاری شما هم قائل نمی شوم .خواستید ساعات کارخود را چند برابر کنید تا درامدتان هم چند برابر شود.
برای شروع کارنیاز به اموزش دارید. من جلسه اول اموزش را هم بطور رایگان برگزار می کنم و در آن بطور کامل پاسخگوی پرسشهای شما خواهم بود. اگر حال ندارید در یک جلسه رایگان هم شرکت کنید بیخود آسمان و ریسمان را بهم نبافید و درباره من و کارم که هیچ اطلاعی از آنها ندارید، بدگویی هم نکنید.
بهرحال این فرصتی است که در اختیار هردوی ماست. من هم در کل ضرر نمی کنم و بیش از ساعتی سه هزار تومان که به شما پرداخت می کنم، گیر خودم میاد. پس اگر واقعا" اهل کار وپول دراوردن هستی کمی از خودت مایه بذار و شروع کن. هرچه سریعتر با دفتر ما تماس بگیر و برای جلسه رایگان اسمتو بنویس. منتظر دیدنت هستم.

برادران خیامی بنیانگذار ایران ناسیونال و پیکان در ایران

بطور قطع و یقین نام برادران خیامی برگی رنگین از تاریخ کارآفرینان ایران را بخود اختصاص داده است.
در سال 1303 خورشیدی در خانواده سید علی اکبر خیامی، مرد روحانی مشهدی، که همیشه شال سبزی به سر می‌بست پسری به دنیا آمد که نامش را احمد گذاشتند. سید علی اکبر از هفت سالگی احمد را به مدرسه فرستاد به این امید که درس بخواند و طبق سنت آن روزگار، کارمند دولت و حقوق بگیر شود امّا احمد عاشق کارهای صنعتی به خصوص سر و کلّه زدن با اتومبیل بود. همین که از مدرسه بیرون می‌آمد یک لُنگ می‌گرفت و به شست و شوی اتومبیل‌های کوچه خیابانها می‌پرداخت و با به دست آوردن پول از این راه به بودجه خانواده کمک می‌کرد. کمی که بزرگتر شد چند آچار و پیچ و مهره و گاز انبر خرید و در کوچه، خیابانها تعمیرهای ساده اتومبیل را هم انجام می‌داد. خاطره اتومبیل شویی‌های نوجوانی همیشه در ذهن خیامی زنده بود و او همواره با افتخار می‌گفت که در سرمای زمستان مشهد گاه آن قدر روی اتومبیل‌ها کار می‌کرد که دستهایش ترک می‌خورد و او ناچار می‌شد پیه داغ کرده روی آن بریزد تا زخم آن التیام پیدا کند. مردان خود ساخته از این خاطره‌ها زیاد دارند و احمد خیامی مردی خود ساخته و خاکی بود.
احمد کارش را در رشته اتومبیل با عشق و پشتکار شروع کرد. روزی که در خردسالی نخستین دوچرخه‌اش را تهیه کرد همه عشق و علاقه‌اش آن بود که یک موتورسیکلت را جانشین آن کند. وقتی توانست یک موتورسیکلت کهنه را به صورت نقد و اقساط خریداری کند چشمش به اتومبیل‌های معدودی بود که در آن سالهای بعد از شهریور 1320 و اشغال کشور به وسیله متفقین از خیابانهای مشهد عبور می‌کردند. در آن زمان اتومبیل یک وسیله اشرافی محسوب می‌شد و قیمت آن بسیار گران بود. احمد نمی‌توانست با پولی که از حمل مسافر با موتور سیکلت یا کرایه‌دادن آن به نوجوانان به دست می‌آورد اتومبیلی خریداری کند. امّا به زودی توانست با شستشوی اتومبیل در خیابان‌های مشهد و تعمیر اتومبیل‌هایی که در کنار خیابان‌ها از حرکت باز می‌ماندند با موتور اتومبیل آشنا شود و بعد‌ها تا روزی که توانست نخستین اتومبیل عمرش را تهیه کند در گاراژهای مشهد به کار تعمیر اتومبیل بپردازد. عشق احمد خیامی به اتومبیل آنقدر زیاد بود که سالهای بعد که در کارخانه‌اش پانزده هزار کارگر و کارمند کار می‌کردند و تولید سالانه پیکان به یکصد و پنجاه هزار رسید هر وقت اتومبیل خودش یا نزدیکانش عیب و ایراد پیدا می‌کرد در مقابل چشم کارگران و راننده‌ها کتش را میکند، آستین‌هایش را بالا می‌زد و مشغول تعمیر اتومبیل می‌شد و الحق این کارفرمای بزرگ صنایع اتومبیل‌سازی کشور از هر مکانیسین متخصصی بهتر از عهده کار بر می‌آمد. او عاشق این ماشین چهار چرخ موسوم به اتومبیل بود و برایش هیچ لذّتی بالاتر از زمانی نبود که با پیچ و مهره‌های آن کار می‌کرد. در گفتگویی که چندی قبل با یک مهندس ساختمان که دوست و همشهری و خویشاوند احمد خیامی بود در باره پشتکار او داشتم. می‌گفت : «گاهی که در زمستان قرار می‌گذاشتیم ساعت شش یا هفت صبح سر ساختمان‌های نیمه تمام کارخانه ایران ناسیونال در جادّه کرج برویم، او ساعت چهار یا پنج صبح به در خانه من می‌آمد. وقتی می‌گفتم در این ساعت روز هوا تاریک است و نمی‌شود کاری انجام داد، باز روزهای بعد در همین ساعت می‌آمد و در سرمای سرد زمستان یکی، دو ساعت در داخل اتومبیل منتظر می‌ماند تا وقت حرکت فرا رسد» او در تابستان نوعی دیگر عمل می‌کرد. در گرمای سوزان تیر و مرداد همین که می‌دید کارگر‌های ساختمانی دچار عطش هستند سوار اتومبیل می‌شد به سرعت به کرج می‌رفت و قالب‌های یخ و نوشابه می‌خرید. البته این مربوط به اوایل کارش بود که هنوز کارخانه وسایل و امکانات زیاد نداشت این‌ها نمونه‌هایی از عشق و پشتکار احمد خیامی بود. عشق و علاقه و پشتکار و ابتکار احمد خیامی سبب شد که سودآور که مردی موفق و ثروتمند و مشهور بود و به عنوان داماد حاج حسین آقا ملک با مقامات بالا ارتباط داشت، احمد خیامی کارگر را به عنوان یک دوست و همکار پذیرفت و تا زمانی که خود احمد خیامی به صورت یک کارفرمای موفق در آمد از او حمایت و به افرادی چون اردشیر زاهدی معرفی کرد. مردان خود ساخته در طول عمر خود دست به کارهای متعدد می‌زنند و نا کام می‌مانند اما ناگهان در میان آن همه کار یکی با موفقیت همراه می‌شود و با آن به هدف می‌رسند. احمد بعد از مدّت‌ها ماشین‌شویی، کرایه‌دادن دوچرخه و موتورسیکلت، آوردن اتومبیل از تهران به مشهد و کار در تعمیر گاه خیام مشهد به این نتیجه رسید که در زادگاهش بیش از این امکان ترقی برایش وجود ندارد. گاراژ و تعمیر گاهش را به برادر کوچک‌ترش محمود سپرد و در آستانه سی سالگی عازم تهران شد. در آن زمان در تهران کسانی بودند که اتاق اتوبوس می‌ساختند. مانند: اتوبوس شمس العماره، اتوبوس ایران پیما. اینها شاسی اتوبوس را از خارج وارد می‌کردند و با چوب و آهن و ارّه و چکش برای آن اتاق می‌ساختند و از قضا خوب هم می‌ساختند. نام بعضی از این اتوبوس‌ها کادیلاکی بود. به سبب آن که قسمت عقب اتوبوس را به شکل عقب اتومبیل کادیلاک که در آن زمان خیلی معروف بود در می‌آوردند و همچنین اتوبوس‌هایی بودند که به بادماغ و بی‌دماغ معروف بودند. احمد شیفته کار این صنعتگران با ذوق شده بود، کسانی که صنایع دستی را جایگزین یک کار کاملاً صنعتی کرده بودند. آرزو داشت خودش هم دست به چنین کاری بزند امّا این کار پول لازم داشت و احمد پول نداشت. پس تصمیم گرفت کاری بکند که احتیاج به سرمایه بسیار زیاد نداشته باشد. احمد خیامی طی مدّتی که برای رساندن اتومبیل‌های مارک‌های مختلف از تهران به مشهد و همچنین زمانی که در تعمیرگاهش در مشهد روی اتومبیل‌های مختلف کار کرده بود متوجه شد که وقتی موتور اتومبیلی خراب می‌شود اولین کار یک تعمیرکار آن است که قطعه معیوب را با یک قطعه سالم عوض کند. فروشندگان قطعات یدکی که از آن موضوع اطّلاع دارند آن قطعات را چند برابر ارزش واقعی می‌فروشند، صاحبان اتومبیل‌ها و تعمیرکاران هم که می‌دانند که تا وقتی آن قطعه عوض نشود اتومبیل به صورت یک دستگاه بی‌مصرف در می‌آید آن قطعه را به هر قیمت که عرضه کنند، می‌خرند. احمد که سرمایه اندکش اجازه نمی‌داد اتاق اتوبوس بسازد و یا یک تعمیرگاه مجهّز در تهران تأسیس کند، تصمیم گرفت، یک مغازه کوچک فروش قطعات و لوازم یدکی اتومبیل افتتاح کند. از یکی از آشنایان به نام آقای نیکبخت یک مغازه کوچک در خیابان اکباتان اجاره کرد یک تابلو بزرگ با عنوان فروشگاه تضامنی برادران خیامی بالای آن زد و به فروش قطعات یدکی اتومبیل پرداخت. احمد خیامی بعدها درباره آن تابلوی تضامنی و عنوان کمی عجیب آن گفت: «به غیر از برادران نمازی و برادران کاشانچی و فریدون سود آور که قبلاً با آنها کار کرده بودم و به من اعتماد داشتند بقیه نماینده‌های اتومبیل حاضر نمی‌شدند جنس نسیه بدهند. تهران آن زمان نمایشگاه انواع اتومبیل‌های کشور‌های مختلف بود. من برای آن که خریداران را به سوی مغازه جلب کنم ناچار بودم قطعات و لوازم همه اتومبیل‌ها را بفروشم. انتخاب عنوان شرکت تضامنی برادران خیامی به کارم اهمیّت می‌داد هم به عنوان شرکت تضامنی به فروشنده‌ها نشان می‌دادم که شرکت فقط در حد سهام مسؤول بدهی هایش نیست و آن‌ها می‌توانند برای وصول مطالبات خود از سایر دارایی‌های برادران خیامی هم اقدام کنند.» خوشبختانه فروشنده‌های قطعات یدکی مارکهای مختلف اتومبیل هرگز برای وصول مطالبات خود ناچار به اقدام نشدند. کار شرکت تضامنی برادران خیامی خیلی زود و خیلی زیاد گرفت به طوری که یکی یکی مغازه‌های اطراف و اتاق‌های طبقات بالای ساختمان را اول اجاره و بعد خریداری کرد. از یک مهندس آرشیتکت خواست با آهن‌بندی و تغییر دکوراسیون طبقه اول را تبدیل به یک فروشگاه بزرگ و طبقات بالا را تبدیل به آپارتمان‌های دفتری بکند. رونق کار فروشگاه آنقدر زیاد بود که او تعدادی کارمند، ویزیتور و فروشنده استخدام کرد. این فروشگاه بعدها به نام «پی.ال.پی» به صورت یکی از بزرگترین قطعات یدکی اتومبیل در ایران در آمد درآمدش آن قدر زیاد بود که احمد می‌توانست تا آخر عمر در ناز و نعمت زندگی کند امّا هدف احمد خیامی این نبود او آرزوهای دور و دراز داشت.

درآمد احمد خیامی از فروش قطعات یدکی اتومبیل در فروشگاه خیابان اکباتان زیاد بود با گرفتن نمایندگی لاستیک کنیتانتال، باتری دنا و بعضی قطعات دیگر از خارج زیادتر شد به طوری که تصمیم گرفت به آرزوی دیرینه‌اش در مورد ساختن اتاق اتوبوس جامه عمل بپوشاند. قطعه زمینی در جاده کرج بین جاده مخصوص و اتوبان کرج به قیمت متری یک تومان خرید، یک سالن بزرگ در آنجا ساخت و وسایل کار ساخت اتاق اتوبوس را در آنجا نصب کرد. احمد خیامی طی مدتی که اتومبیل‌های مختلف را از تهران به مشهد می‌برد. در بازگشت همین مسیر را به وسیله اتوبوس طی می‌کرد اغلب مشاهده می‌کرد کودکان خردسال یا مردان و زنان سالخورده یا بیماران با خواهش و التماس از راننده تقاضا می‌کنند: آقا… بی زحمت چند دقیقه نگهدارید… و راننده با غر و لند نگه می‌داشت و مسافر شرمزده زیر یک درخت یا پشت یک دیوار خودش را سبک می‌کرد. ایران کشور وسیعی است فاصله بین شهر‌های بزرگ بسیار زیاد است در آن زمان آبادی‌ها بسیار دور از هم بودند و این گرفتاری مسافران همه خطوط اتوبوس‌رانی کشور بود. بعد‌ها که احمد به هواپیما نگاه می‌کرد با خود می‌اندیشید مسافران آن‌ها در موارد اضطراری چه می‌کنند. حتماً به خلبان نمی گویند: «آقا لطفاً یک گوشه نگه دارید…» هواپیما‌ها برای این کار‌ها هم مجهّز شده‌اند. پس چرا او در اتوبوس این کار را نکند؟ بعد از کمی فکر در قسمت انتهایی اتوبوس‌ها یک دستشویی و توالت کوچک درست کرد. این کار مثل تخم مرغ کریستف کلمب ساده بود امّا یکی باید فکرش را می‌کرد. احمد این فکر را کرد و با همین فکر خریداران اتوبوس او چند برابر شد. این کار به شرکت‌های مسافربری دلیلی برای تبلیغ و جلب مشتری می‌داد. وقتی اتاق‌سازهای دیگر از این کار او تقلید می‌کردند احمد یک قدم دیگر برداشت و در گوشه‌ای از اتوبوس یک یخچال نصب کرد تا مسافران در سفرهای طولانی از نوشابه خنک استفاده کنند و بعد‌ها به همان نسبت که کارش رونق پیدا می‌کرد قدم‌های دیگری بر می‌داشت. به جای به کار‌گیری چکش و ارّه معمولی، وسایل برقی و ماشین به کار می‌برد. چند متخصص اتاق‌سازی از آلمان آورد. به جای رنگ‌کردن اتوبوس با قلم مو اتاق رنگ درست کرد. در این اتاق، اتوبوس وارد می‌شد و رنگ‌پاش‌های برقی همه جایش را به طور مساوی رنگ می‌کردند . در میان مردان خودساخته هستند، کسانی که وقتی از زندگی سخت به مراحل بالا رسیدند اعتقاد پیدا می‌کنند حال که خودشان سختی کشیدند تا به رفاه رسیدند دیگران نیز به نوبه خود باید چنین مراحلی را بگذرانند. احمد خیامی از این گروه نبود عقیده داشت تا حدی که برایش امکان دارد باید از فشار وسختی زندگی دیگران کم کند. او می‌دانست نخستین آرزوی هر کارگر و کارمند ایرانی داشتن یک سرپناه و نجات از خانه به دوشی است. به این سبب همین که کارش در فروشگاه‌های قطعات یدکی خیابان اکباتان و کارگاه ساخت اتاق اتوبوس جاده کرج رونق پیدا کرد به فکر ساختن خانه برای کارگران و کارمندانش افتاد. زمینی در اراضی نیروی هوایی در شرق تهران خرید. از یک مهندس دوست و همکارش خواست در آنجا برای کارگران و کارمندانش خانه‌سازی کند. در آن تاریخ یعنی اواخر دهه سی و اوایل دهه چهل خورشیدی در ایران سابقه نداشت یک کارفرما در بخش خصوصی برای کارکنانش خانه بسازد. به این سبب این مجتمع مسکونی که به 16 دستگاه معروف شد در میان مردم و کارگران و حتی کارفرمایان چنان شهرتی برای احمد خیامی به وجود آمورد و اعتبار او را میان هم صنفانش چنان بالا برد که یک تشکیلات عظیم روابط عمومی هم نمی توانست از عهده این کار برآید. در مورد ناهار نیز کارشناسان خارجی عقیده داشتند که غذای کارگران باید مختصر یعنی به صورت ساندویج باشد تا کارگران زود بخورند و مشغول کار شوند. احمد خیامی با این نظر مخالف بود، او می‌گفت: «کارگر ایرانی در خانه غذای کامل و پرکالری نمی خورد. در کارخانه باید یک وعده غذای گرم و پرانرژی به او بدهیم. به همین خاطر یک رستوران مجهز برای پختن غذای سنتی ایرانی ساخته شد» یک روز محمود خیامی مشاهده کرد یکی از کارگران در گوشه ای از حیاط کارخانه مشغول خوردن نان و پنیر و انگور است. از او پرسید چرا در رستوران کارخانه غذا نمی‌خورد کارگر جواب داد: غذای کارخانه 12 ریال است اما نان، پنیر و انگور 6 ریال تمام می‌شود من 6 ریال صرفه‌جویی می‌کنم وچیزی برای خانواده می‌خرم. محمود پس از مشورت با برادر دستور داد که بعد از آن ناهار کارگران در کارخانه مجانی باشد. احمد که در این زمان مراحل اولیه موفقیت را پیموده بود از پدر و مادرش خواست نزد او به تهران بروند، امّا آنها حاضر نشدند مشهد را ترک کنند. احمد در حد امکان برای آنها زندگی راحتی در مشهد فراهم ساخت. برادر کوچکترش مسعود کم سن و سال بود و به تحصیل اشتغال داشت. از محمود که پنج سال از او کوچکتر بود خواست گاراژ و تعمیرگاه مشهد را برچیند و خودش به اتفاق بعضی از کارگران که به نظرش متعهد و متخصص و قابل اعتماد هستند به تهران برود. احمد برای آینده نقشه‌های بسیاری در سر داشت که برادرش محمود می‌توانست در پیاده‌کردن آن برنامه‌ها مدد کارش باشد. محمود خیامی پس از مدّتی کوتاه با همه کارهای فروشگاه قطعات یدکی اتومبیل و کارگاه ساخت اتاقهای اتوبوس آشنایی پیدا کرد و فروشنده‌ها و خریداران را شناخت. احمد وقتی دید او به کارها تسلط پیدا کرده تصمیم گرفت تشکیلاتش را به برادر کوچکترش بسپارد و به مسافرت دور دنیا برود. او این سفر را از دو نظر لازم داشت؛ یکی آنکه کارخانه‌های بزرگ اتومبیل سازی جهان را از نزدیک ببیند و از طرز کارشان آگاه شود و دیگر آنکه از میان آن همه مدل‌های گوناگون یک اتومبیل سواری مناسب را برای مونتاژ در ایران انتخاب کند. در این سفر دو نفر از دوستان و همراهان احمد خیامی او را همراهی می‌کردند. اول به ایتالیا رفت، کارخانه‌های اتومبیل سازی فیات و لانچیا توجه او را جلب کرد به خصوص مجذوب عظمت کارخانه فیات و تنوع تولیداتش شد. فیات در ایران نماینده داشت. برادران کاشانچی (علی و حسن کاشانچی) فیات 1100 را در ایران مونتاژ می‌کردند اما کلیه قطعات این اتومبیل در ایتالیا ساخته و در ایران به هم وصل می‌شد و چون احمد خیامی مدتی نمایندگی فیات را در مشهد داشت و بردران کاشانچی به او خیلی کمک کرده بودن فکر می‌کرد به راحتی بتواند با آنها سر مونتاژ فیات در ایران کنار بیاید. به خصوص آن که آنها تا این زمان هنوز به وارد کردن «پرس»های مورد نیاز کارخانه برای ساختن تنه اتومبیل و قطعات لازم برای مونتاژ اقدام نکرده بودند و دولت هم به آنها فشار وارد می‌کرد که وضع کارخانه را مشخص کنند. احمد خیامی از ایتالیا به اسپانیا رفت. در آن زمان کارخانه اتومبیل‌سازی فورد آمریکا در اسپانیا اتومبیل‌های کوچکی به نام «فی‌یستا» تولید می‌کرد که اسپانیایی‌ها به آن اتومبیل هزار و یک شب لغب داده بودند علّت این نامگذاری آن بود که گفته می‌شد که این کارخانه در هزار و یک روز ساخته شده است. خیامی این اتومبیل را هم پسندید و آن را در اولویت قرار داد. خیامی از اسپانیا راهی آلمان، فرانسه، انگلستان، سوئد و آمریکا شد. او از کارخانه‌های اتومبیل سازی فولکس واگن، مرسدس بنز، دکا، پژو، سیتروئن، رنو و کارخانه روتس سازنده اتومبیل‌های هیلمن، آرو، آونجر و جاگوار بازدید کرد و بیش از همه مجذوب فولکس واگن و مرسدس بنز شد. یکی از دوستان و همکاران احمد خیامی که در این سفر او را همراهی می‌کرد می‌گفت : «احمد از این سفر تجربیات فراوانی اندوخت او که تا این زمان فقط در شهر‌های مشهد و تهران اقامت کرده و تعمیرگاه‌ها و کارگاه‌های این دو شهر را دیده بود. از مشاهده کارخانه‌های بزرگ اتومبیل‌سازی اروپا و آمریکا با ده‌ها و صد‌ها هزار کارگر و کارمند چنان به هیجان آمده بود که دائم در حال برنامه‌ریزی بود که در ایران یک کارخانه اتومبیل‌سازی بزرگ تأسیس کند» در بازگشت به ایران اطرافیان خیامی انتظار داشتند اعلام کند که قصد مونتاژ فیات یا فی‌یستا یا ولوو یا یک اتومبیل آلمانی یا فرانسوی را دارد اما وی می‌خواست اتومبیل «آرو» از محصولات کارخانه اتومبیل‌سازی «روتس» انگلستان را مونتاژ کند. «روتس» در آن زمان یک کارخانه اتومبیل‌سازی ورشکسته بود و خیامی در بازدید از آن کارخانه به تولیدات آن از همه کمتر امتیاز داده بود.

اولین کار احمد خیامی بعد از انتخاب اتومبیل انگلیسی آرو برای مونتاژ تأسیس یک شرکت بود. شرکت نام و سرمایه می‌خواست. نامی که او برای کارخانه اتومبیل‌سازی اش انتخاب کرد ایران ناسیونال بود که امروز به ایران خودرو تغییر نام داده است و با آرم یا علامت گردونه‌ای باستانی که به وسیله اسب کشیده می‌شد. امروزه شاید کمتر کسی بداند چرا خیامی این نام را برای کارخانه اتومبیل سازی‌اش انتخاب کرده.ا احمد خیامی تمایلات ملی گرایانه داشت. به این سبب در شعبه مشهد حزب «ایران» نام‌نویسی کرد و در تمام سال‌های بعد از شهریور 1320 تا بیست و هشت مرداد 1332 که فعالیت احزاب آزاد بود در آن حزب فعالیت می‌کرد و چون جوانی ورزشکار بود و بارها می‌شد او را در صف اول مبارزه بین احزاب و زد و خورد گروه‌های مختلف سیاسی دید. حزب ایران یک حزب کوچک ملّی بود که رهبران و اعضای آن طرفدار دکتر محد مصدق بودند و وقتی نهضت ملی کردن صنعت نفت آغاز شد همگی به عضویت جبهه ملی در آمدند و در حقیقت ستون اصلی جبهه ملی را تشکیل دادند. بعد از 28 مرداد 1332 بسیاری از اعضای حزب ایران گرفتار، محکوم و زندانی شدند امّا احمد مشکلی پیدا نکرد او در زمان جوانی گمنام بود که بین مشهد و تهران فعالیت می‌کرد. بعد از 28 مرداد به کلی از سیاست کناره‌گیری کرد امّا تمایلات ملی گرایانه خودش را از دست نداد به این سبب وقتی برای کارخانه به دنبال اسم می‌گشت نام ایران ناسیونال را انتخاب کرد، ایران به سبب تمایل به حزب ایران و ناسیو نال یا ملی به سبب عضویتش در جبهه ملّی» در مورد اتومبیل هم او نام آرو را نپسندید و تصمیم گرفت برای آن مارک اتومبیل کارخانه روتس یک نام ایرانی انتخاب کند. کلمه آرو در فارسی به معنی «تیر»، «خدنگ» و «پیکان» آمده. او در میان این کلمات پیکان را پسندید. با خواندن این نام انسان کمتر به یاد تیر و خدنگ و نیزه می‌افتد به خصوص که امروز شخص تا نام پیکان را می‌شنود یک اتومبیل در نظرش مجسم می‌شود.

کارخانه ایران ناسیونال روز 12 مهرماه 1341 با سرمایه‌ای در حدود 10 میلیون تومان و با هدف مونتاژ و تولید انواع خودرو در خیابان اکباتان تهران متولد شد و از 28 اسفندماه 1342 با تولید اتوبوس شروع به کار کرد. موسسان اولیه این کارخانه آقایان حاج علی اکبر خیامی ، احمد خیامی، محمود خیامی و خانم‌ها مرضیه خیامی و زهرا سیدی رشتی بودند درسال 1345 قراردادی بین شرکت ایران خودرو و تالبوت در مورد مونتاژ و ساخت خودروی پیکان که نام انگلیسی آن هیلمن بود منعقد شد و به طور رسمی با وارد شدن قطعات از تالبوت انگلستان که در آن روزگار زیرمجموعه شرکت کرایسلر آمریکا بود تولید پیکان در اردیبهشت سال 1346 با ظرفیت 60 هزار دستگاه و با حضور مقامات کشورى آغاز شد، این تیراژ به تدریج به 120 هزار دستگاه رسید.

شاید دانستن این مطلب جالب است که تولید پیکان پس از یک دهه تولید در انگلستان، در ایران شروع شد. محبوب‌ترین مکان‌هایی که بعد از ایران این خودرو در آن تولید یا فروخته شده است را می‌توان انگلستان و استرالیا دانست.
در روزهاى آغازین کارخانه ایران ناسیونال، با تولید روزانه ۱۰ دستگاه اتومبیل سوارى و ۷ دستگاه اتوبوس و کامیون کار خود را شروع کرد. شاید هیچ کس تصور نمى کرد که این کارخانه در برابر تولید فراوان رقباى خارجى دوام آورد و در حالى که تولید سالانه خودروسازان اروپایى و آمریکایى به چند میلیون مى‌رسد، این محصول نوپا که از محصولات یک شرکت ورشکسته در انگلستان است بتواند در میان ایرانیان جا باز کند و روزهاى شکوفایى را آغاز کند، اما اینگونه شد. پیکان خیلى زودتر از آنچه تصور مى‌شد، به میان مردم آمد و شد خودرو محبوب آنها. مردم ایران سوار پیکان شدند و تاریخ این خودرو آغاز شد. درست ۷ سال بعد این کارخانه در گزارشى با اعلام سرمایه خود شگفتى همگان را برانگیخت. در سال ۱۳۵۳ کارخانه طى گزارشى از وضع کار و سرمایه اعلام کرد که سرمایه‌اش به ۵۷۹ میلیون و ۱۲۵ هزار دلار رسیده. شاید این اندازه توجه مردم به این خودرو اعجاب‌انگیز باشد،

برنامه بعدی احمد و محمود خیامی تاسیس کارخانه‌ای در خراسان یا زنجان بود. انتخاب خراسان به سبب علاقه این دو برادر به زادگاهشان بود، اما زنجان را به این علت انتخاب کردند که اولا در مسیر جاده ترانزیتی بود و می‌توانست قطعات اتومبیل را بسته‌بندی شده به آن جا بیاورند و مونتاژ کنند. برادران خیامی در کنار مونتاژ اتومبیل سواری، اتوبوس، مینی‌بوس و آمبولانس یکی پس از دیگری موسسات بهداشتی و فرهنگی تازه افتتاح می‌کردند. برای آنکه به فعالیت‌های این دو برادر پی ببریم نام بعضی از کارخانه‌ها و موسساتشان را در اینجا می‌آوریم:
کارخانه لاستیک سازی بریجستون ایران، شرکت پیستون‌سازی ایران، کارخانه پولی رنگ (تولیدکننده رنگ اتومبیل)، کارخانجات رضا در مشهد برای تولید سپر و رینگ اتومبیل (قطعات اتومبیل حال حاضر)، کارخانه جوش اکسیژن در مشهد با سهم 25 درصدی ایران ناسیونال، کارخانه ایدم در تبریز برای تولید موتور، کارخانه فنرسازی در جاده کرج، کارخانه تولید شن ریخته‌گری، کارخانه تولید موتور اتومبیل برای تولید قسمت‌هایی از سیلندر و رینگ و پیستون اتومبیل، هنرستان مدرسه صنعتی ایران ناسیونال برای تربیت تکنسین در جاده قدیم کرج، هنرستان بزرگ صنعتی مشهد، بیمارستان بزرگ در مشهد (که نیمه کاره ماند)،مرکز مبارزه با سرطان در خیابان کوهسنگی مشهد، احداث 12 باب واحد آموزشی در 12 شهر از استانهای خراسان توسط محمود خیامی،احداث 8 باب واحد آموزشی در شهر مشهد به نام امام هشتم توسط محمود خیامی، شروع احداث 110 واحد آموزشی روستایی به نام محمودیه در خراسان

در اواخر سال 1351، زمانی که همه جا صبحت از موفقیت‌های برادران خیامی بود یک خبر باعث حیرت محافل اقتصادی شد. خبر این بود : «برادران خیامی بعد از سالها همکاری، از هم جدا شدند» . اما آنچه این خبر را عیجیب‌تر می‌کرد آن بود که کارخانجات اتومبیل‌سازی پیکان، اتوبوس‌سازی، مرسدس بنز به احمد برادر بزرگتر که موسس این تشکیلات عظیم بود نرسید بلکه سهم محمود برادر کوچکتر شد. احمد خیامی نیز با پولی که از ایران ناسیونال برایش مانده بود، ابتدا تعداد زیادی از سهام بیمه آسیا را خرید و سپس یک کارخانه مبل‌سازی به نام مبلیران تاسیس کرد. او بعد از آن فروشگاه‌های زنجیره‌ای به نام‌های فردوسی، کوروش(قدس کنونی) و فروشگاههایی در تهران و مشهد تاسیس کرد. محمود خیامی هم که حالا صاحب اختیار مطلق ایران ناسیونال شده بود توانست کار را توسعه دهد. اولین بیلان رسمی که بعد از جدایی دو برادر در بهار 1354 منتشر شد حاکی از موفقیت‌های کم نظیر ایران ناسیونال بود و نشان می‌داد که به صورت بزرگترین کارخانه صنعتی کشور در آمده است. به موجب آمارها، فروش تولیدات ایران ناسیونال در سال 1353 به 9/1 میلیارد تومان رسید و دارایی‌اش متجاوز از یک میلیارد تومان بود. این دارایی برای کارخانه‌ای که 7 سال قبل با سرمایه‌ای بین 10 تا 40 میلیون تومان آن هم به صورت زمین و ماشین‌آلات تاسیس شده بود یک معجزه به حساب می‌آمد. فقط مالیاتی که کارخانه به دولت پرداخته بود، 9/25 میلیون تومان بود. فعالیت محمود خیامی به این حد محدود نمی‌شود. او مبلغ هنگفتی برای ساختن اتومبیل برقی سرمایه‌گذاری کرده بود و مشغول مذاکره با کارخانه مرسدس بنز آلمان برای مونتاژ مرسدس بنز 170 هم بود. علاوه بر این‌ها تلاش می‌کرد برای صادرات پیکان و اتوبوس مرسدس بنز بازارهایی در اروپای شرقی و کشورهای همسایه پیدا کند. صادرات این اتومبیل‌ها و اتوبوس‌ها با وجود آن همه سر وصداها مقرون به صرفه نبود، چون قطعات آنها را با ارز معتبر وارد می‌کردند و بعد از مونتاژ در داخل کشور در مقابل ارز نامعتبر شوروی و اروپای شرقی یا معامله پایاپای با کالاهای نامرغوب کشورهای سوسیالیستی صادر می‌کردند. به همین سبب بعد از مدتی به عنوان آن که کارخانه جوابگوی تقاضاهای داخلی نیست جلو صادرات اتومبیل و اتوبوس گرفته شد اما فعالیت ایران ناسیونال در زمینه‌های دیگری ادامه یافت.

احمد و محمود خیامی هر دو پرکار و سختکوش بودند. در نظر احمد بین کارفرما و کارگران تفاوتی وجود نداشت. محمود هم بدون تردید یکی از پرکارترین افراد در تشکیلات ایران ناسیونال بود. او اغلب روزها قبل از کارکنان و کارگران می‌آمد و بیشتر روزها بعد از کارگران و کارمندان می‌رفت. هر دو برادر به شدت مذهبی بودند با این تفاوت که احمد اهل تساهل و تسامح بود، اما محمود همه اصول و فروع دین را به جا می‌آورد. احمد در ساختن مساجد کمک می‌کرد، محمود در شمال خانه‌اش، زمینی را به ساختن حسینیه اختصاص داده بود که در تمام روزهای مذهبی و اغلب جمعه‌ها مراسمی در آنجا برپا می‌شد که اهل محل و بعضی از رجال شرکت می‌کردند. احمد و محمود خیامی هر دو اهل عرفان و درویش مسلک بودند و با وجود داشتن آن همه ثروت و شهرت متواضع و خاکی بودند. هر دو در کارهای خیر پیشقدم بودند. محمود هنوز برای ساختن مدرسه از انگلستان به مشهد پول می‌فرستد. در آغاز ارتباط احمد با مقامات دولتی سبب می‌شد که مشکلات کارخانه زودتر حل شود. در آن ایام محمود بیشتر به کارهای داخلی می‌پرداخت اما از سال 1352 که صاحب اختیار کارخانه شد نوبت ایجاد رابطه به او رسید. چیزی که باعث تعجب می‌باشد، این است که هر دو برادر اهل مطالعه و شیفته ادبیات بودند. دکتر ایرانی در سفری که به انگلستان سفر کرد یک دوره شش جلدی تاریخ ادبیات اثر دکتر ذبیح ا… صفا برای محمود خیامی سوغات می‌برد. محمود با دیدن کتاب می‌گوید «من آن را خوانده‌ام . درباره بعضی از مطالب آن نظریاتی دارم که مایلم روشن شود» همچنین محمود خیامی نامه‌ای به دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن می‌نویسد و آمادگی خویش را برای کمک به بنیاد تحقیق و توسعه فردوسی و شاهنامه اعلام می‌کند.

محمود خیامی از بازیکنان قدیمی تیم شاهین بود. علاقه محمود به فوتبال آن قدر بود که همه مسابقات فوتبال کشور و مسابقات مهم تیم‌های خارجی را پیگیری می‌کرد. کارخانه اتومبیل‌سازی روتس (سازنده اتومبیل پیکان) که از این علاقه آگاه بود هر وقت مسابقه مهمی بین تیم‌های معروف برگزار می‌شد برای او بلیت هواپیما، بلیت جایگاه مخصوص مسابقه و رزواسیون هتل می‌فرستاد و محمود خیامی یکی و دو روز به سفر می‌رفت و مسابقات را از نزدیک تماشا می‌کرد. عده ای از دوستان و همکاران محمود خیامی که عشق و علاقه او را به فوتبال دیدند او را تشویق کردند که ایران ناسیونال هم یک تیم فوتبال تاسیس کند. فریدون معاونیان، مهندس معمار صاحب نام که از آغاز با خیامی‌ها همکاری داشت و قسمت اعظم کارخانه‌های ایران ناسیونال و کارخانه‌های جنبی را در تهران، مشهد و اصفهان ساخته در این باره می‌گوید «ما به محمود خیامی گفتیم بیشتر باشگاههای فوتبال معروف اروپا متعلق به کارخانه‌های اتومبیل‌سازی هستند. مانند: یونتوس، فیات ، روتس ، فولکس واگن و…. محمود که به فوتبال علاقه زیادی داشت پیشنهاد را پذیرفت و ایران ناسیونال باشگاه اقبال را که به وسیله صنعتکاران و تاجیک قهرمانان سابق تاسیس شده بود، خریداری کرد و به توسعه آن پرداخت و به این ترتیب تیم پیکان به وجود آمد» اما موفیقت پیکان که حتی زمانی قهرمان کشور شده بود وقتی به اوج رسید که ستارهای تیم شاهین بعد از انحلال آن تیم صاحب نام به پیکان پیوستند.

احمد خیامی بعد از انقلاب به تورنتو می‌رود. او سپس برای معالجه سرطان خود عازم لوس‌آنجلس می‌شود. مراسم خاکسپاری احمد خیامی در مموریال پارک ، گورستان ایست وود لس آنجلس در حضور چند تن از دوستان و خویشاوندانش برگزار شد. خبر درگذشت او خیلی زود به ایران می‌رسد، کارگران کارخانه ایران خودرو و کارخانه‌های دیگر و فروشگاه‌های قدس مراسم متعددی به تلافی مراسم ساده امریکا به یاد او برپا می‌کنند.

محمود نیز اکنون در انگلیس زندگی می‌کند. ایشان در حال حاضر سرپرست هیات امنای دانش‌نامه ایرانیکا در شهر نیویورک بر عهده دارد و در نیوجرسی نمایندگی فروش بنز را دارد.

شنبه، آبان ۰۹، ۱۳۸۸

شکوه السادات هاشمی

خانم شکوه‌السادات هاشمی، مخترع و تولید‌کننده خمیر سوسک‌کش "امحا" است. وی که متولد سال 1334 است در سال 1354 ازدواج کرده و دارای 3 فرزند دختر و یک فرزند پسر می‌باشد.

مدرک تحصیلی وی دیپلم در رشته علوم تجربی است و موفق به ادامه تحصیل و کسب مدارک دانشگاهی نشده است. به سبب مشکلات مالی در خانواده ،او برای کمک به خانواده از سن چهارده‌ سالگی به کار مشغول شد. برای شروع کار، در آموزشگاه ماشین‌نویسی تایپ فارسی ولاتین را آموخت. به مدت یک ماه در نمایندگی ایران خودرو، مشغول به کار شد و پس از آن به مدت چهارسال در نمایندگی ایران ناسیونال کار خود را ادامه داد. در همان سالها با همسر خود که از ازدواج قبلی دارای دو فرزند دختر خردسال بود ،آشنا شد و همین آشنایی منجر به ازدواج شد.

- خانم هاشمی بعد از ازدواج کار را از چه زمانی آغاز کردید؟

- بعد از ازدواج اوایل انقلاب که کارها تعطیل شده بود و بازتاب آن در سالهای آینده بود، با مشکلات مالی مواجه شدیم، برای کمک به شوهرم و گذراندن امورات سخت زندگی و ادامه تحصیل فرزندانم به کار مشغول شدم. از آنجایی که به ورزش علاقه‌ی زیادی داشتم، مسئولیت ورزش در پارک را بر عهده گرفتم و از معاونت ورزشی بانوان حقوق دریافت می‌کردم، پس از آن برای بهتر شدن اوضاع در کار خود به کلاس‌های مربی‌گری مراجعه کردم و کارت مربی‌گری خود را دریافت کردم و در سال 74 به استخدام تربیت بدنی شمال شرق تهران درآمدم و بعد از مدت کوتاهی به دلیل کوشا بودن و فعالیت‌ زیاد مسئول هیأت همگانی شدم.

- چه ایده‌ای موجب شد که به دنبال "امحا" رفتید؟

- در محلی که من ساکن بودم، سوسک‌های ریز و درشت به فراوانی دیده می‌شد تا جایی که در هر جایی از خانه سوسک‌ها لانه داشتند؛ حتی گاهی در سفره‌‌ی نان و نمکدان هم ‌دیده می‌شدند و چون تخم سوسک‌ دارای مقاومت زیادی است، مانع از این می‌شود تا همه‌ی آنها ریشه‌کن شوند و من همیشه در فکر این بودم که چگونه می‌توان آنها را ریشه‌کن کرد و در طی مطالعات علمی و تجسس از دیگران به فکر چیزی برای ریشه‌کن کردن سوسک‌ها افتادم و این خمیر را درست کردم و اما ایده‌ی فروش و توزیع این خمیر را همسرم به من داد.

- اطلاعات را در زمینه‌ی ریشه‌کن کردن سوسک‌ها از کجا به دست آوردید؟

- بخشی از ماده‌ی این خمیر به عنوان دانش عمومی در کتاب‌ها وجود دارد و بخش دیگر آن را با تحقیق و آزمایش به دست آوردم.

- خانم هاشمی چه مراحلی را برای تهیه و تولید پشت سر گذاشتید؟

- من زمانی این خمیر را در خانه درست می‌کردم و داخل تیوپ‌های فلزی می‌ریختم و از طریق شاگردانم به افراد متقاضی عرضه می‌کردم. سپس به فکر تولید وسیع این خمیر افتادم. اولین بار به وزارت بهداشت -اداره‌ی کل نظارت- مراجعه کردم ولی به نتیجه‌ای نرسیدم و پس از مشورت با یکی از اقوام -جناب آقای مرتضی هاشمی- (که از بهترین وکلای ایران هستند) به اداره‌ی ثبت مالکیت صنعتی مراجعه کردم و فرم ثبت را دریافت کردم. ولی با مشکل فرمول مواجه شدم، زیرا برای ثبت این اختراع باید فرمول علمی آن مشخص می‌شد. مشکل دیگر برای تأیید شدن اختراع، گواهی از جانب یک سازمان علمی بود که ثابت کند اختراع من از قوه به فعل رسیده است. برای رفع مشکلات خود اول به بیوشیمی دانشگاه تهران، سپس به دانشگاه علوم پایه مراجعه کردم، اما کمکی به من نشد، تا این که در دانشکده‌ی دامپزشکی توسط دکتر میرصانع فرمول را به دست آوردم و پس از سختی‌های بسیار سال 77-76 برای تأئید گواهی نوآوری به سازمان پژوهش‌ها مراجعه کردم. به خمیر من، کد، داده شد و بعد از بررسی در مورد این که از خمیر دیگری در این خمیر استفاده نشده است خمیر را برای تأیید به پژوهشگاه صنعت نفت فرستادند. لازم می‌دانم از محبت‌های جناب آقای سادات حسینی تشکر فراوان داشته باشم، و اما در پژوهشگاه صنعت نفت کارشناس این مسئله، در مرحله‌ی اول 50 درصد به این خمیر تأییدیه داد و بعد از توضیحاتی که من به ایشان دادم و در پیوست تحقیقاتی که انجام دادند، این خمیر سوسک‌کش را 100% صددر صد تأیید کردند و این گواهی به سازمان پژوهش‌ها فرستاده شد و نوآوری و اختراع من تأیید و ثبت شد و در سال 78-77 به فکر تأسیس شرکت افتادم. در اواخر 78 جواز تأسیس را گرفتم و در سال 79، سوله و کارخانه را خریداری کردم و بعد از رو به راه کردن اوضاع در مردادماه 79 کارخانه کار خود را شروع کرد. سختی‌های زیادی را در این راه پشت سر گذاشتم و از الطاف خداوند سپاسگزارم که همیشه با من بود.

- غیر از مشکلاتی که ذکر کردید، چه مشکلات دیگری بر سر راه داشتید؟

- در این‌جا باید متذکر شوم که من چیزی را به نام مشکل نمی‌شناسم و چنان که ملاحظه کردید از کودکی تا کنون چیزی را که به آن مشکل می‌گویند در زندگی داشته‌ام ولی با توکل به خدا و پشتکار آنها را رفع کردم و در جواب سئوالتان باید بگویم که در زمان تأسیس کارخانه و شرکت، 50 درصد از سهام را به عنوان مدیرعامل به خود و 50 درصد از سهام را به عنوان رئیس هیأت مدیره به همسرم اختصاص دادم. پس از این اعتماد، همسرم به بهانه‌ی این که پول مرا از زندگی جدا می‌سازد، شروع به ناسازگاری کرد که البته به صورت مقطعی این موضوع برطرف شد. از جمله کارهایی که او انجام داد: توزیع تولیدات کارخانه به طور پنهانی، سپس دایر کردن شرکت در غرب تهران بود. پس از حاد شدن این موضوع و اختلافات شدید، ایشان مانع از تولید من شدند. مسائل تولیدی کارخانه را از دست من خارج کردند و این در زمانی اتفاق افتاد که من مادرم را هم از دست دادم. باور کنید با تمام این مشکلات، در داخل شرکت به تنهابی خمیر را ساختم و در اختیار مشتری قرار دادم. پس از آن به تأسیس مجدد کارخانه در گرمسار مشغول شدم و راهی را که با مصائب فراوان پشت سرگذاشته بودم مجددا طی کردم و در حال حاضر مشغول تولید "امحا" هستم و این خمیر حرف اول را در ایران می‌زند.

- در حال حاضر فکر می‌کنید چه مشکلاتی برای کارآفرینی بانوان وجود دارد؟

- یک زن باید در درجه‌ی اول چیزی را به نام مشکل حس نکند و با توکل به خدا و تلاش فراوان آنها را پشت سر بگذارد. من معتقدم که یک زن باید در خانه مادری نمونه و همسری فداکار باشد؛ چنان‌چه خود من فرزندانم را استوار بزرگ کردم. دختر بزرگ من مهندس کشاورزی و دختر دوم من یک گرافیست است و همچنین همیشه در خانه وجود زنانه‌ی خود را برای شوهرم حفظ کردم و تمام کارهایی را که یک زن خانه‌دار انجام می‌دهد اجرا می‌کردم. پس باید یک زن در محیط خانه و خانواده نمونه باشد و از مشکلات بیرون هراسی نداشته باشد. در صورتی که با مشکلات رفتاری در محیط کار روبرو شود با منش و رفتار شایسته این موانع را می‌تواند پشت سر گذارد. در نهایت من همان‌طور که گفتم معتقدم مشکل وجود ندارد و این واژه‌ بی‌جهت به‌ وجود آمده است. با این که من زن بودم همچنان مردانه با بازی‌های روزگار جنگیدم.

- "امحا" چند شعبه در ایران دارد و آیا به کشورهای خارجی نیز معرفی شده است؟

- "امحا" دو شعبه را در ایران دارا است و به صورت غیررسمی توسط فروشندگان مشهد در ترکمنستان و افغانستان توزیع می‌شود.

- آیا فرمول "امحا" را همسر شما در اختیار دارد و آیا "امحا" رقیب دیگری هم دارد؟

- بله، ولی مواد با کیفیتی که به دست من می‌رسد و با قیمت مناسبی که آن را خریداری می‌کنم به دست هیچ‌‌کس نمی‌رسد و در نتیجه "امحا" بی‌رقیب است، چنان که مدتی در قالب‌های دیگر به بازار عرضه شد که این مسئله را از طریق مراجع قانونی پیگری و جلوگیری کردم و در نهایت "امحا" همچنان بی‌رقیب است.

- چه فاکتورهای مهمی برای موفقیت وجود دارد؟

- در درجه‌ی اول ایمان به خدا که فاکتور مهمی است و در درجات بعدی: امید داشتن، نگاه خاص و نو به مسائل، فکر برتر، انسجام و پشتکار، از فاکتورهای مهم در ایجاد موفقیت است.

- خانم هاشمی سرمایه‌ی اولیه‌ی شما چه قدر بوده است؟

- سرمایه‌ی اولیه‌ای نداشتم.

- حامی اصلی شما چه کسی بوده است؟

- من به صورت جدی حامی نداشتم و در پیشرفت کارهایم به تنهایی کوشیدم و در آخر باید بگویم تنها حامی من خدا بوده است.

- خانم هاشمی هدف "امحا" و هدف شما چیست؟

- "امحا" به معنی محوکننده است و هدف آن ریشه‌کن کردن سوسک‌ها است. چون یک معضل بزرگ بهداشتی است و سلامتی بشر را تهدید می‌کند و در همین راستا هدف "امحا" برطرف کردن این معضل می‌باشد. یکی دیگر از اهداف "امحا" افتخارآفرینی برای ایران است. چون شما مطمئن باشید "امحا" در ایران مطرح خواهد شد و هدف من به لطف خدا برطرف کردن معضلات کاری و اخلاقی جوانان است.

- بزرگ‌ترین آرزوی شما در زندگی چیست؟

- تصور من از آرزو و خوشبختی پول نیست. ثروتی را که خدا در اختیار من قرار داده تنها برای خود نمی‌دانم و اگر این سعادت نصیبم شود که منشأ خیر شوم این کار را انجام خواهم داد و بزرگ‌ترین آرزویم در زندگی رضایت خداوند از من و کارهایم است.

- با در نظرگرفتن معضلات کاری و اجتماعی برای جوانان اگر در سن و شرایط آنها بودید آیا "امحا" را تولید می‌کردید؟

- با بیان کردن این مسئله که هر کاری به خلاقیت و نوآوری احتیاج خواهد داشت و جوانان می‌توانند با در نظر گرفتن تحصیلات و توانایی‌های خود به فعالیت‌ و کار بپردازند، اگر در شرایط سنی جوانان بودم شاید "امحا" را تولید نمی‌کردم و هر کار برتری را انجام می‌دادم.

- رابطه‌ی شما به کارمندانتان چگونه است؟

– چون من یک مرام و مسلک درویشی دارم رابطه‌ی ‌بسیارعالی با پرسنل خود دارم.

علی رضا اصغر پور کارآفرین صنایع چوب

شرکت صنایع چوبی بهارنارنج فعّالیت خود را از تاریخ 23 بهمن ماه 1380 با هدف تولید محصولات چوبی و MDF آغاز نمود. کارخانه‌ی این شرکت در زمینی به مساحت 7000 مترمربّع در شهرک صنعتی بندپی شرقی احداث گردید. سرآغاز فعّالیت شرکت در زمینه‌ی MDF همگام با تکنولوژی روز اروپا بود که باعث بالابردن سهم شرکت در بازارهای داخلی و خارجی و تضمین کیفیت موادّ اوّلیه‌ی آن گردید و موجب افزایش کارآیی، بهره‌وری و درنهایت ارتقاء کیفیت محصولات تولیدی قابل رقابت با محصولات بین‌المللی و رضایت بیش از پیش مشتریان تولیدات بهارنارنج گردید.
علیرضا اسماعیل‌پور کارآفرین ایرانی در سال 1341 در محلّه‌ی بیژن‌حاجی بابل متولّد شد و مدیرعامل شرکت بهارنارنج می‌باشد. او درباره‌ی انتخاب این شغل چنین می‌گوید: «در سال 1359 بعد از گرفتن دیپلم به علّت تعطیلی دانشگاهها و انقلاب فرهنگی ناچار به بازار روی آوردم. بدلیل علاقه به رشته‌ی الکترونیک جهت آموزش اوّلیه به صندوق کارآموزی مراجعه نمودم که با تکمیل ظرفیت در این رشته مواجه شدم و به‌ناچار رشته‌ی چوب و نجّاری را پذیرفتم و یک دوره‌ی آموزشی سه‌ماهه را پشت‌سر گذاشتم . بعدازظهرها هم نزد استادکاری به‌نام آقای “دایی‌پور” به‌صورت کارآموزی می‌کردم، او شرطی را برای پذیرش من گذاشته‌بود. این‌که تمام مغازه‌اش را در مدّت یک‌هفته تمیز کنم تا بعد تصمیم بگیرد که آیا مرا می پذیرد یا خیر؟ شاید حدود دو وانت‌نیسان از مغازه‌ی او خاک ارّه و پوشال را جمع‌آوری کردم و بعد از یک هفته استاد گفت: اگر این‌کار را نمی‌کردی تو را پذیرا نبودم. بلافاصله بعد از 3 ماه آموزش با2000 تومان سرمایه‌ی اوّلیه که از 1600 تومان فروش دوچرخه‌ام (چون رشته‌ی ورزشی‌ام دوچرخه‌سواری بود) و 400 تومان قرض از چندجا مغازه‌ای 20متری در حوالی اوقاف با ماهی 1000 تومان اجاره کردم و ابزار اوّلیه‌ی نجّاری را خریداری کردم.»
اوّلین سفارش
«اوّلین سفارش من ساخت میز سماور به قیمت 300 تومان بود که با دریافت اوّلین دستمزد بسیار خوشحال شدم.»
گسترش کار
«بعداز اینکه در سال 60 جواز رشته‌ی نجّاری را گرفتم، از همان موقع کارم را گسترش دادم و پس از 3 تا 4 سال کارم در سطح بالا توسعه یافت و به‌ناچار مغازه‌ام را تعویض و در کمربندی غربی مغازه‌ای با مساحت 150 متری خریداری کردم. چون هدف اوّلی‌ه‌ ام بیشتر جذب نیروی کار بود و چون علاقه‌ی زیادی به این رشته داشتم از سال 71 کارم آنقدر گسترده شد که نمی‌توانستیم با آن مغازه‌ی کوچک جواب مشتریان را بدهیم. به‌همین‌خاطر شرکت صنایع چوب مام طیر را در جادّه‌ی کیاکلا تأسیس کردم. از سال 1380 با تفکر ایجاد فضای تولیدی مستقل و اشتغال‌زا اقدام به تأسیس شرکت بهارنارنج کردم. در سال 1381 قطعه‌زمین به مساحت 7000 مترمربّع در شهرک صنعتی بندپی شرقی خریداری کردم و طرحی را برای اشتغال 33 نفر ارائه دادم که در شهریور 1382 به بهره‌برداری رسید و در گام اوّل 12 نفر مشغول بکار شدند. در این‌سال محصولات چوبی بهارنارنج عرضه می‌ِشد. از سال 1383 با توجّه به ورود محصولات MDF به بازارهای جهانی و داخلی ، خطّ تولید محصولاتMDF را با جدیدترین و پیشرفته‌ترین ماشین‌آلات روز اروپا در کارخانه مستقر نمودم که خود باعث افزایش نیرو به 33 و سپس به 48 نفر شده‌است.»
MDF چیست؟
MDF از مشتقّات چوب بوجود می‌آید (که بصورتهای تارهای مویی الیاف درمی‌آورند) و بوسیله‌ی پرسهای قوی آن را فشرده می‌کنند و اگر بخواهند آن‌را ضدّ آب کنند، قبل از آنکه به‌صورت خمیر است با پارافیل مخلوط می‌کنند. نوع روکش‌های MDF متفاوت و دارای تنوّع رنگ بسیار است.»
تهیه‌ی موادّ اوّلیه
«موادّ اوّلیه ای که در بازار ایران از آن استفاده می‌شود از روسیه وارد می‌شود . برای تهیه‌ی MDF در داخل ایران کارخانه‌ی تخصّصی تولید MDF نداریم، هرچند در چمستان نور شرکتی است که MDF تولید می‌کند، امّا ابعاد کار آن طوری است که استاندارد روز نیست. به‌همین دلیل بیش از 80 تا 90 درصد MDF های موجود در بازار ایران از ترکیه وارد می‌شود .»
سطح کار
«ما روی کیفیت اهمّیت خاصّی قائل هستیم و تمام مراحل تولید ما از روی نقشه و استاندارد است. در واقع سیستم مدیریت کیفیت را استقرار دادیم و این سیستم باعث شد که مشتریان ما افزایش پیدا کردند. منتهی تولید ما جوابگوی این حجم مشتری نیست. به‌همین‌خاطر مجبور شدیم طرحهایمان را توسعه دهیم و هدفمان این است که شعبه‌هایمان را در سطح کشور افزایش دهیم. هرچند ما در مجموع شش شعبه داریم. (دوشعبه در بابل-یک شعبه ساری- یک شعبه گرگان-یک شعبه گنبد و یک شعبه بندرترکمن) امّا در برنامه‌ای که تدوین نمودیم در شهرهای تهران، اصفهان و شیراز نمایندگی‌هایمان را دایر خواهیم کرد. کاری که در بهارنارنج انجام دادیم یک تنوّعی بود در صنایع چوب بابل و حتّی مازندران.
وجود مبلمان چینی
«مبلهای چینی به‌عنوان یک رقیب جدّی به‌حساب نمی‌آید، امّا این باعث شده که ما سطح کارمان را بالا ببریم که بتوانیم با آنها به رقابت بپردازیم. مشکلی که در کالای چینی است این است که کالای ضعیفی هستند. یعنی قدرت دوام ندارند و فقط روی زیبایی آنها کار شده‌است و در مازندران در درازمدّت این کالاها جوابگو نیستند.»
رطوبت و تغییر حجم چوب
«در کارگاههای ما واحد کوره یا چوب‌خشک‌کنی وجود دارد. رطوبت اساندارد برای چوب 8 تا 12 درصد است. مشکل نجّاری‌های دیگر اینست که واحد چوب‌خشک‌کنی ندارند و به آن اهمّیت نمی‌دهند. در مازندران فقط ما دارای کوره هستیم. چوب که خشک می‌شود مقومت آن دو برابر می‌شود و چسب‌پذیری آن بالا می‌رود. از جمله در منازل بعلّت رطوبت زیاد تغییر حجم در چوب پدید نمی‌آید و لاروهایی که در چوب وجود دارد با گرمای بالای 70 درجه از بین خواهندرفت. دو کوره چوب‌خشک‌کنی داریم که نزدیک به 100 مترمکعب در ماه ظرفیت خشک‌کردن را دارند.
وضعیت صادرات
«ازجمله الزامات صادرات رعایت استاندارد ها و ایجاد واحد بسته بندی است . این شرکت در آبان‌ماه 84 استاندارد بین‌المللی ISO9001 را کسب نمود . فعلاً طرح مطالعاتی داریم که صادرات به کشورهای آسیای میانه و امارات بزودی صورت گیرد.
انتخاب طرح و مدل
طراحی را خودم انجام می‌دهم. درواقع طرّاح باید فکر مردم را بخواند، یعنی بداند که مردم چه می‌خواهند. در این منطقه یعنی شرق و غرب مازندران دو نوع ایده‌ی مختلف وجود دارد، یکسری از اجناس ما تخصّصی برای شرق مازندران و یکسری مخصوص غرب مازندران طراحی می شوند. کلاً هر طرحی که تا الآن دادیم از آن استقبال خوبی شد. ازجمله از خطّ تولید MDF جدید خیلی استقبال شد.»
چرا بعضی از صنایع چوبی به‌اصطلاح دچار کرم‌خوردگی می‌شوند؟
چون دراین منطقه رطوبت محیط زیاد است. اگر رطوبت بیش از 50 درصد باشد لاروهایی در داخل چوب وجود دارند. اگر چوب در فصل بهار قطع شود قبل از اینکه وارد کوره شود و از آن میز و یا صندلی و ... تولید شود لارو داخل آن تبدیل به حشره می‌شود. امّا کاری که ما انجام می‌دهیم توسّط گرمای بالای 70 درجه‌ی کوره که قبلاً ذکر شد، این لارو را از بین می‌بریم. کلّیه‌ی تولیدات ما با 4 سال ضمانت و 10 سال خدمات پس از فروش ارائه می‌شود.
برنامه‌های آینده
«ازجمله برنامه‌های آینده، استقرار واحد طرّاحی در شرکت می‌باشد و نیز برای تثبیت بازار خارجی به یکسری ماشین‌آلات تخصّصی نیاز داریم که از جمله‌‌ی آن CNC برش است که تمام اتوماتیک است، پرس وکیوم که روکش ملامینه را تا یک میلی‌متر پرس انجام می‌دهد و اگر این دستگاه را وارد کنیم مشکل خاصّی از نظر وجود ماشین‌آلات نخواهیم داشت .شعبه‌ای را در بازار یافت‌آباد راه‌اندازی خواهیم کرد. (یافتآباد کلّ بازار مبل ایران را پوشش می‌دهد، ولی بازار بابل هنوز شناخته‌شده نیست، امّا در این منطقه ما حرف اوّل را می‌زنیم.)»
رضایت از کار
من از شغل خودم راضی هستم. برای رشد در کارم از وام استفاده کرده‌ام. نزدیک به 700 میلیون تومان برای شرکت سرمایه‌گذاری کردم. طبق برنامه‌ریزی قسط آنها را دادم و هیچ بی‌رویه‌ی سرمایه‌گذاری نکردم و سرمایه‌گذاری را پلّه‌پلّه انجام داده‌ام. علاقه‌ای که به این کار داشتم باعث شد که خسته نشوم. شعار اشتغالزایی داریم ولی درکل اجرا نمی‌شود. هرکاری که صنتعگران می‌کنند با پشتکار و تلاش خودشان است.
نقش خانواده در موفّقیت کاری
همسرم برای موفقیتم بسیار همّت کرد و بسیار در این میان زحمت کشید. از دو شعبه که در بابل داریم یک شعبه را همسرم در اختیار دارد. سه فرزند دختر دارم که یکی از آنها دانشجوی رشته‌ی زبان انگلیسی که بعضی اوقات کمک می‌کند و دو فرزند دیگرم دانش آموزهستند. من علاقه داشتم دخترم در صنایع چوب تحصیل کند ولی خودش علاقه نداشت.
توصیه به جوانان
بعضی ازجوانان جنگنده نیستند. با آنها که صحبت می‌کنیم مأیوس هستند. درصورتی که خود من از اوّل هیچ‌چیز نداشتم، امّا دنبال کار را گرفتم و تا آخرش رفتم. البتّه با تلاش و پشتکار خودم. امّا جوانان امروز خیلی راحت زندگی می‌کنند. تا حرف بزنید می‌گویند پشتوانه نداریم، سرمایه‌ای نداریم که کاری را انجام دهیم.
خطّ مشی
شرکت بهارنارنج تولیدکننده‌ی انواع محصولات چوبی و MDF تأمین رضایت مشتریان را به‌عنوان هدف اصلی درنظر گرفته و در راستای تحقّق این هدف استقرار مدیریت کیفیت بر مبنای استاندارد ISO9001 به مورد اجرا گذاشته و درجهت پیاده‌سازی آن موارد زیر را مدّنظر قرار داده‌است:
- ارتقاء سطح کیفیت محصولات ارائه‌شده براساس الزامات مشتری
- افزایش بهره‌وری و توانمندی نیروی انسانی و ارتقاء دانش فنّی و مهارتها از طریق آموزشهای مستمر و مؤثّر
- تحویل به‌موقع محصول
- استفاده از تکنولوژی و تجهیزات نوین در تولید
- افزایش سهم محصولات تولیدی در بازارهای داخلی
- سعی و تلاش جهت حضور مطلوب در بازارهای بین المللی

جمعه، آبان ۰۸، ۱۳۸۸

حاج محمد کریم فضلی کارآفرین چند نسل

استاد حاج محمد کریم فضلی، بنیانگذار گروه صنعتی گلرنگ و کارآفرین برتر کشور، متولد هفتم اردیبهشت ماه 1311 هجری شمسی در شهر تویسرکان (استان همدان) هستند و نخستین فعالیت اقتصادی خود را در حین تحصیل، نزد پدرشان که از بازرگانان خوشنام و اهل فضل منطقه محسوب می شدند، آغاز نموده اند.

در جوانی استاد به فکر می افتند که تمامی سعی و تلاششان را صرف کنند تا یک کار تولیدی و صنعتی بزرگ را پایه ریزی نمایند. پدر ایشان در دوره ای به کار صابون سازی اشتغال داشته و استاد نیز از همین بابت در نوجوانی تا حدودی با تولید مواد شوینده آشنا می شوند، بنابراین برای آغاز فعالیت تولیدی، به همین زمینه یعنی صنعت شوینده گرایش پیدا می کنند. ایشان پس از جستجوهای بسیار با افراد و شرکت هایی مرتبط می شوند که در این حوزه فعالیت دارند. سپس خود کارگاه کوچکی دایر می کنند و در مرحله اول به ساخت مایع ظرفشویی می پردازند که این امر به شکل گسترده تر و منسجم تر در اوائل دهه 40 صورت می پذیرد. مدتی بعد محصول سفید کننده را هم اضافه می کنند و همین طور به ترتیب: پودر لباسشویی به نام " گلرنگ سوپر" ، جرم گیر، شیشه شوی و همچنین نرم کننده البسه را نیز در سنوات بعد تولید می نمایند و مرتباً کار را توسعه می دهند. این روند ادامه دارد تا اوائل دهه 50 که شرکت پاکشو را تأسیس می نمایند و همچنان با تلاش بسیار به توسعه فعالیت های تولیدی ادامه می دهند. بعد از انقلاب در شرایط سخت جنگ، استاد فضلی علاوه بر تولید، کار صادرات را نیز پی گرفتند. در آن زمان به دلیل شرایط ویژه جنگی، تعدیل نیرو برای اکثر شرکت ها امری اجتناب ناپذیر بود. ایشان جهت تأمین منابع انرژی شرکت، تداوم تولید و اشتغال پایدار کارکنان و خصوصاً جلوگیری از تعدیل نیرو، دست به کار صادرات زدند و توانستند ارز مورد نیاز را جهت تولید تأمین کنند و به این ترتیب هم از تعدیل نیروها جلوگیری کردند و هم به فعالیت های کارآفرینانه و اشتغال زایی مولد خود ادامه دادند.

در نهایت این کوشایی به گسترش و توسعه شرکت پاکشو و سپس به تأسیس " گروه صنعتی گلرنگ " منجر می شود که که استاد فضلی ریاست هیأت مدیره این گروه صنعتی را به عهده دارند. در این دوره انواع شامپوها، مایع دستشویی، خمیر دندان، دستمال کاغذی و به عبارتی تقریباً بیشتر محصولات بهداشتی و شوینده با برندهای مختلفی چون گلرنگ، اوه، سافتلن و ... در سطح گسترده و با کیفیت مطلوب به بازار کشور عرضه می شود تا امروز که " گروه صنعتی گلرنگ " یکی از مهمترین گروه (هلدینگ) های تولیدی کشور است. این گروه که شرکت های مختلفی چون: پاکشو، گلرنگ پخش، گلپخش اول، پدیده شیمی نیلی و ... را شامل می شود به عنوان یکی از پویاترین گروه های اقتصادی برآمده از بخش خصوصی و بالیده از همت مردمی می باشد.

استاد حاج محمد کریم فضلی و مجموعه ای که ایشان بنا نهادند، به دلیل یک عمر فعالیت کارآفرینانه جوایز و تقدیرنامه های بسیاری کسب کرده اند و در عرصه مسئولیت های اجتماعی انعقاد تفاهم نامه حمایت گلرنگ از یونیسف به نفع کودکان ایرانی نیز از دیگر افتخارات ایشان به شمار می رود.

برگرفته از http://www.pakshoo.com/default.aspx?tabid=1509

پنجشنبه، آبان ۰۷، ۱۳۸۸

خودشکوفایی لازمه موفقیت و کارآفرینی

همانطور که کشورها و جوامع را به گروههای پیشرفته و توسعه یافته یا عقب افتاده تقسیم می کنیم، افراد انسان را نیز از لحاظ شخصیتی می توانیم در چنین طبقه بندیهایی جای دهیم.ما بارها از این طبقه بندی درمورد افراد استفاده می کنیم. مثلا" زمانی که چنین جملاتی را درمورد کسی بکار می بریم:
انسان خوش فکری بود.
واقعا" یه چیزهایی حالیش بود.
خیلی از مرحله پرت بود.
انسانی که از لحاظ شخصیتی توسعه یافته و بروز باشد، انسان خودشکوفا نامیده می شود. کارآفرینان و افراد موفق توانسته اند در مسیر خودشکوفایی گام بردارند. شما هم اگر خواهان رسیدن به خودشکوفایی هستید،این برنامه ها را اجرا کنید:
- مطالعه و شرکت در برنامه های آموزشی مفید: یادتان باشد که مطالعه برای گرفتن نمره یا آموزش برای کسب مدرک ممکن است هیچ کمکی به خودشکوفایی و رشد شخصیت ننماید.از ته دل دنبال آموختن باشید و مطالعه کنید.
- بروزبودن: سعی کنید درباره موضوعاتیکه مورد علاقه شما هستند، آخرین مطالب منتشرشده را مطالعه کنید. اینترنت منبع بسیار مهمی است برای دستیابی به اطلاعات بروز شده.
- مطالعه زندگی آدمهای موفق: درمورد زندگی ایرانیان موفق بیشتر مطالعه کنید.مطالعه زندگینامه میلیاردرهای خارجی زمانی ممکن است مفید باشد که شرایط اجتماعی آنها را بخوبی درک نماییم. مطالعه زندگی هموطنان موفق مان که در شرایط اجتماعی یکسانی با ما رشد کرده اند، آسان تر و بهتر راهگشا خواهد بود.
- همنشینی و معاشرت با پیروزمندان: چند نفر از دوستان یا افرادی که با آنها معاشرت دارید، انسانهای موفقی بوده اند؟ معاشرت با پیروزمندان شما را به موفقیت نزدیکتر می کند و همنشینی با انسانهای منفی و بازنده مانند سمی است درزندگی شما.
- یاری رساندن به دیگران:هر پله ای که از نردبان ترقی بالا می روید، نگاهی به پایین بیندازید و دست کسان دیگر را هم بگیرید. فقط یادتان باشد که هیچگاه نخواهید که بزور دست کسی را بگیرید و با خود بالا ببرید چون در این صورت این تنها شما خواهید بود که سقوط خواهید کرد.
- پایبندی به اخلاقیات: هر اندازه که پیشرفت نمودید، مراقبت بیشتری از خودتان برای سلامت نفس انجام دهید.پیروزمندانی که رعایت اخلاق و اصول انسانیت راسرلوحه برنامه های خودقرار داده اند، ماندگار شده اند و زمانی به بلندای تاریخ ستوده گردیده اند.

چهارشنبه، آبان ۰۶، ۱۳۸۸

تفاوت در شخصیت

ما همواره نیاز داریم که با افرادی دارای شخصیت های متفاوت سرو کار داشته باشیم. در زندگی روزمره و در کسب و کار با آدمها ی گوناگونی مواجه می شویم که هریک ویژگیهای خاص خود را دارند.روانشناسان سعی کرده اند که افراد را از نظر شخصیتی طبقه بندی نمایند.افرادی که از روابط عمومی موثری برخوردار هستند در ارتباط با دیگران به ویزگیهای شخصیتی آنها توجه دارند و در شرایط یکسان از همه افراد توقع رفتاری مشابه را ندارند. این هم یکنوع طبقه بندی شخصیتی افراد، البته شما می توانید از این نوع طبقه بندیها الهام بگیرید و سیستم طبقه بندی شخصیتی خودتان را داشته باشید:
-شخصیت همه چیز دان، معمولاً شخص متکبری ا ست که درباره همه چیز نظر می دهد. وقتی با او مقابله کنید، حالت دفاعی به خود می گیرد. این افراد نقاط حساس رفتاری دارند و پرخاشگرند و نمی دانند چطور یک تعارض را مدیریت کنند.

-شخصیت نق نقو که نقطه مثبتی درباره هیچ چیز به نظرش نمی رسد. بجای یافتن راه حل همیشه شکایت می کند. به هر کسی چیزی متفاوت می گوید. این شخص نیاز دارد تا تکنیک های حل مشکلات را یاد بگیرد و همواره نظرات منفی اش را به اطراف پرتاب نکند!

-شخصیت منفعل، این اشخاص معمولاً ایده ای نمی دهند و اجازه نمی دهند دیگران بفهمند طرفدار چه هستند. به عبارتی دهان بین نیز هستند و به راحتی نظراتشان دستکاری می شود. احساساتشان درباره مسایل مختلف، ثابت است و ترجیح می دهند وارد کشمکش نشوند. این اشخاص مورد توجه و احترام بخصوصی نیستند.

-شخصیت زورگو، که رفتار دیکتاتورگونه و ترساننده دارد تا همه را با خود موافق کند. عقب نشینی نمی کند و دیگران را مقصر می داند. این اشخاص ذهن بسته ای دارند و برای اثبات نظر خود از کاری دریغ نمی کنند.

-شخصیت بله قربان گو، که با هر نظری موافق است، کمی با شخص منفعل متفاوت است. بر این نوع شخصیت نمی توان اعتماد کرد زیرا فقط یک حرف را یاد گرفته است.

-شخصیت منفی نگر که غیرقابل انعطاف است ، به دیگران طعنه می زند ومی تواند باعث ایجاد مشکلات جدی برای سایرین شود.

سه‌شنبه، آبان ۰۵، ۱۳۸۸

اکبر جوجه

اکبر گلبادی به یقین یکی از کارآفرینان موفق ایرنی است. مسافران شمال نام رستورانهای زنجیره ای اکبر جوجه را بخوبی می شناسند. او دستورالعمل خاصی را برای طبخ مرغ بکار می گیرد. در رستورانهای اکبر جوجه مرغ یکروز در آب و لیمو نگهداری می شود و بعد سرخ می گردد.

اکبر گلبادی که نخستین رستوران خود را در شهر گلوگاه افتتاح کرد، شهرت فراوانی کسب کرده است و امروزه نام او بر سر در یک رستوران حتا کیلومترها دور از شهر و آبادی یعنی غذای سالم و با کیفیت.هرچند میمونهای عالم کسب وکار خواسته اند از نام او سوء استفاده کنند ولی مسافران همواره در جستجوی اکبر جوجه واقعی یعنی رستورانی که با نظارت اکبر گلبادی اداره می شود، هستند. اکبر جوجه سعی میکند که بهترین کیفیت را ارائه دهد و رضایت مشتریان را جلب نماید.

نکات مهم در روش کار اکبر گلبادی:

- شمال ایران، منطقه ای توریستی است و گذرگاهها و جاده های آن سالانه محل عبور صدها مسافر است. افراد کوته بین همواره فکر می کرده اند که در این گذرگاهها بهتر است به فکر سود کوتاه مدت باشند چون هر غذایی با هر قیمتی به مسافر بدهند همواره مشتریان جدیدی خواهند داشت. این رستوران دارهای کوته بین گاه غذایی بی کیفیت را با چند ده برابر قیمت رستوران اکبر به مشتریان فروخته اند و لابد در دل به اکبر که صادقانه کار کرده است خندیده اند. اما اکبر گلبادی بگونه ای دیگر فکر کرده است. او می دانسته است که همواره صداقت و سلامت در کسب وکار بر نیرنگ پیروز می شود و امروز همه ما می بینیم که اکبر پیروز شده است. از میان هزاران رستوران در میان راهها و گذرگاههای شمال نام اکبرجوجه است که همواره می درخشد.

دوشنبه، آبان ۰۴، ۱۳۸۸

کارایی و خودانتظاری

به دو گروه از کارگران، کاری مشابه واگذار می شود.به گروه اول گفته می شود که کارآسانی باید انجام بدهند و به گروه دوم گفته می شود که کاری سخت و دشوار باید انجام شود. حدس می زنید نتیجه کار این کارگران چگونه بود، بله گروه اول کار را بنحو بهتری انجام دادند.
آزمایش فوق مثالی از میزان کارایی ما بر اساس انتظاری است که از عملکرد خودمان داریم.

یکشنبه، آبان ۰۳، ۱۳۸۸

مراحل رسیدن به هدف

راه رسیدن به هر هدفی از شش مرحله مشخص و عملی تشکیل می شود:
  1. هدف خود را دقیقا مشخص کنید.گفتن اینکه « من پول می خواهم » یا «می خواهم در دانشگاه قبول شوم» به تنهایی کافی نیست باید رقم پول را دقیقا مشخص کنید یا دانشگاه و رشته تحصیلی خود را معلوم کنید.
  2. مشخص کنید که برای رسیدن به هدف خود چقدر حاضرید سرمایه بگذارید. چقدر حاضرید پول خرج کنید و چه مدت زمان را در شبانه روز حاضرید برای رسیدن به هدف صرف نمایید. توجه داشته باشید که برای رسیدن به هدف باید چیزهایی را از دست بدهید.
  3. تاریخ مشخصی برای دستیابی به هدف خود در نظر بگیرید.
  4. برنامه ای قطعی برای خود بریزید و بی درنگ دست به کار شوید. باید بدون درنگ دست بکار شوید.
  5. هدف خود، زمان دست یابی به آن و برنامه خود را بنویسید.
  6. یادداشت خود را روزانه چند بار با صدای بلند بخوانید.
اگر براستی خواهان رسیدن به هدف تعیین شده باشید، مراحل فوق راه رسیدن شما به موفقیت است.
اقتباس از کتاب Think and Grow Rich by Napoleon Hill

پنجشنبه، مهر ۲۳، ۱۳۸۸

ایروانی پیشگام در کارآفرینی

بنا به مستندات تاريخي عمده‌ترين کارآفرينان ايران در دهه 40 و اندکي در دهه 50 به اوج سرمايه و توليد دست يافتند و جامعه ايران در این دوره اثري از اين مردان بزرگ در حافظه خود ثبت کرد.
رحيم متقي ايرواني بي‌ترديد يکي از اين مردان بزرگ اقتصاد ايران است که نامش در تاريخ کارآفرينان ايراني به نيکي ياد شده است. آخرين بار هفت ماه پيش از آنکه دار فاني را وداع گويد، در نامه‌اي به معاون اجرایي رييس‌جمهور يادآور شد که با بازپس گيري مجموعه زنجيره‌اي کفش ملي مي‌تواند بيش از 100,000 شغل توليد کند.
استفاده از تجربه بزرگان در طول زندگي يکي از شيوه‌هاي جديد در امر آموزش به ويژه آموزش نيروي کار در عصر جهاني شدن اقتصاد و دانش محوري است. در کشور ما نياز به کارآفريني براي به حرکت درآوردن نيروي کار جوان روز بروز بيشتر احساس مي‌گردد و تکيه بر پيشگامانی که تجربه بومي کردن دانش‌هاي روز را داشته‌اند از امور مهم محسوب مي‌شود.
رحيم متقي ايرواني از پيشتازان و بنيانگذاران صنعت مدرن کفش در ايران بود. او از سال 1336 تا 1357 شمسي بيش از 52 شرکت در صنعت کفش و چرم و بيش از 300 فروشگاه زنجيره‌اي کفش ملي در سطح ايران تاسيس کرد. ايرواني با تمام سختي زندگي، شم و بينش اقتصادي را از 6 سالگي با کار در تجارتخانه پدر و پدربزرگش با کارهاي مختلف و جزء به‌دست آورد.
ايرواني در سال 1321 در رشته حقوق دانشگاه تهران پذيرفته شد. در دوران دانشجويي ضمن تحصيل به کارهاي مختلفي مشغول شد. او در دانشگاه با انتشار نشريه “آيين دانشجويان” با کمک دوست خود عباس اردوبادي در حقيقت يک فعال دانشجويي محسوب مي‌شد که نظرات دانشجويان را منعکس مي‌کرد. اين نظريات عمدتا ملي گرايانه بود. پس از پايان تحصيل در سال 1324 به آبادان رفت و شش ماه، به استخدام دادگستري درآمد. پس از آن پروانه وکالت گرفت و پنج ماه به کار وکالت پرداخت. در همين زمان چند ماه در بانک شاهي ايران کار کرد.
او پس از تحصيل و چندين کار مختلف از جمله تاسيس کارخانه برق فسا، ساخت پاساژ استاندارد در شيراز و تجارت کفش و کالاهاي ديگر، سرانجام تولید کفش را با واردات کفش جايگزين کرد و بزرگ‌ترين صنعت کفش و چرم در ايران و خاورميانه را در طي دو دهه شکل داد. او که نماينده فروش شرکت معروف کفش سازي باتا در ايران بود و کفش‌هاي لاستيکي از اروپاي شرقي وارد مي‌کرد، نخست پاساژي در خيابان خيام ساخت و پس از چند سال واردات کفش‌هاي گالش از چک و اسلواکي با خريد دو دستگاه ماشين تزريق مواد لاستيکي، نخستين کارگاه توليد کفش را راه اندازی کرد.
او اولين شرکت خود را با نام شرکت سهامي باتا در تير ماه 1330 به منظور صادرات و واردات کفش در سبزه ميدان تهران و آخرين شرکت را به نام چرم خسروي نو در سال 1356 به منظور دباغي و چرمسازي به ثبت رساند. وي علاوه‌بر فعاليت اقتصادي در همين زمان به يک کار بزرگ اجتماعي دست زد که تا آن زمان در تاريخ ايران سابقه نداشت و نمونه انجام مسووليت اجتماعي کارآفرين در جامعه محسوب مي‌شد. شرکت کانون مشاوره اقتصادي در تيرماه 1343 به منظور تربيت 22 کودک از دو ماهه تا دو ساله تاسيس شد تا در آينده اين کودکان از مديران بنگاه صنعتي او برگزيده شوند. دبيران آنها از بين افراد توانا و با تقوي انتخاب مي‌شدند. تصميم گرفته شده بود که هزينه تحصيلي آنها، مقدم بر ساير هزينه‌ها باشد. هوش بالا، سرسختي، ابتکار و نوآوري ، راستگويي، سلامت نفس، توانايي رهبري ايرواني در نزد مديران، همکاران و بسياري از مديران مياني باعث گرديد به او از دريچه شخصيت کاريزمايي نگاه کنند. نحوه رفتار رحيم ايرواني در جهت برقراري روابط مستمر، با افراد پيش مي‌رفت که در بسياري موارد افراد جذب شخصيت و کار او مي‌شدند.او سعي مي‌کرد استعداد افراد را بيشتر مدنظر قرار دهد و آنها را در برنامه‌هاي اقتصادي خود جذب کند. همينطور وسايل پيشرفت افراد را تا حد امکان فراهم مي‌کرد تا رضايت آنها حاصل گردد. او مرحله رضايت‌طلبي افراد را، با شيوه‌هاي مختلف به وفاداري آنها در گروه بالا مي‌برد. اين مرحله براي نهاد خانوادگي بزرگي که او مي‌ساخت ضرورت داشت. او هميشه کفش ملي را سفره بزرگي مي‌دانست که کارگران و مديرانش بايد در حفظ آن کوشا باشند. اين مساله‌اي بود که او حتي بعد از ملي شدن اين گروه صنعتي با ارسال توصيه به مديران منتخب دولت بر آن تاکيد مي‌کرد. در عين حال تلاش نمود به نحو کارايي از ابزارهاي مدرن مديريتي در جامعه ايران که هنوز روابط کارگري در مراحل ابتدايي قرار داشت استفاده نمايد. ايرواني در شرکت کفش يونايتد، شرکت فالکو، گوستاو هوفمن و شرکت گابورو تنس ايران با سرمايه‌گذاران آلماني شريک بود. در اتافوکو با ژاپني‌ها، ماشين‌سازي ملي با فرانسوي‌ها، و گود بلت ايران با انگليسي‌ها شريک بود. اما شيوه کار او به اين شکل بود که بتدريج سهام و نقش مديريت ايراني‌ها نسبت به خارجي‌ها را افزايش مي‌داد. ايرواني علاوه‌بر تاسيس فروشگاه کفش ملي در سطح ايران و يکسان‌سازي قيمت در کل فروشگاه‌ها توانسته بود به شوروي و اروپاي شرقي کفش پوتين صادر نمايد. ايرواني در طي بيش از 30 سال فعاليت، توانسته بود در سال 1356 قريب به 10‌هزار نفر را در شرکت‌هايش مشغول نمايد.ايرواني سياست‌هاي مختلفي را در جهت رشد گروه صنعتي ملي در پيش گرفت تا خانواده بزرگ کفش ملي را ايجاد کند. ويژگي رحيم ايرواني تاکيد بر نظم ، آموزش، اهميت امور مالي، توجه به مديريت، نوآوري در کار، داشتن اصول اخلاقي، انتخاب مديران برجسته، وفاداري به مجموعه گروه بود. او پشت درب‌هاي بسته نمي‌ايستاد و سعي مي‌نمود بر اساس ظرفيت‌ها و محدوديت‌هاي موجود با استفاده از موقعيت‌ها به توسعه بنگاه‌هاي خويش بپردازد . يکي از بارزترين تاثير اقدامات او فروشگاه‌هاي کفش ملي است که به ساخت فضاهاي خريد و زيباسازي شهرها کمک فراواني کردند. رحيم ايرواني حتي بعد از مصادره اموال به شدت سعي داشت تا خانواده کفش ملي را مراقبت کند. با روي كار آمدن هر مدير جديدي به او تلفن مي‌زد و تبريک مي‌گفت و او را تشويق به حفظ گروه مي‌کرد، زيرا معتقد بود که چند هزار نفر از طريق آن زندگي مي‌کنند. او کارآفريني بود که در سال‌هاي پاياني نيز دست از ارائه طرح‌هاي کارآفريني بر نداشت. او در مصر کارخانه کفش‌سازي استاندارد را تاسيس کرد و نيز در سال 1371 به ايران برگشت و تقاضاي تاسيس کارخانه کفش‌سازي کرداما هرگز پاسخي دريافت نکرد.
بخشهایی از این مقاله با نظر ناشرحذف و ویرایش گردیده است.

سه‌شنبه، مهر ۲۱، ۱۳۸۸

کاروکاسبی های موفق

گاه یک بستنی فروش چنان در کاسبی خود موفق می شود که می تواند از تمام شهر مشتری جذب کند.همه ما نمونه هایی از اینگونه کاسبهای موفق را سراغ داریم. بسیاری از افراد در کسب و کار خود موفق می شوند و زبانزد سایرین قرار می گیرند.برخی از این افراد نیز موفق می شوند که کاسبی خود را توسعه بدهند و آن را به کسب وکاری بزرگ تبدیل کنند.براستی چه رمز ورازی در کار این افراد وجود دارد که اینچنین از هم رده های خود پیشی می گیرند؟
اداره ای موسوم به مشاغل کوچک در امریکا در مورد این گروه از افراد مطالعه ای انجام داده است تا ویژگیهای مشترک این کاسبهای موفق را پیدا کند.بر اساس این مطالعه همه کسانی که در کاسبیهای کوچک موفق می شوند:
- آماده انجام کار در ساعتهای طولانی تر هستند.آنها در صورت لزوم صبح زودتر از سایرین، کاسبی را شروع می کنند و شبها دیرتر کار را تعطیل میکنند.
- از تکبر و ادعای توخالی در کار بدور هستند.آنها می دانند که باید نکات جدیدی را در کار خود یاد بگیرند وهمیشه داوطلب هستند تا مطالب تازه ای در کار خود بیاموزند.با آنکه بیشتر از سایرین کار می کنند اما همیشه برای یادگرفتن وقت دارند.
- مشتری مدار هستند. یعنی برایشان رضایت مشتری از خدمات یا کالایشان بیش از هر چیزی اهمیت دارد.
- در قول دادن بسیار محتاط هستند.آنها بشدت مراقب هستند که وعده ای ندهند که قادر به انجام آن نباشند.

و نکته آخر اینکه براساس این تحقیقات همه این افراد از اینترنت استفاده می کنند.در ایرا ن هنوز بسیارند کسبه موفقی که از اینترنت استفاده نمی کنند اما مطمئن باشید که این وضعیت دوام نخواهد آورد و در آینده نزدیک همه کسبه موفق ایرانی از اینترنت بهره خواهند برد.نگران آنها نباشید چون خودشان آنقدر پویا هستند که دنبال یادگیری و استفاده از اینترنت بروند.من در راستای شغل خود اخیرا" از سوی کسبه سنتی تقاضاهای زیادی برای یادگیری استفاده ار اینترنت داشته ام.
شما هم اگر می خواهید کسب و کاری موفق داشته باشید ضمن توجه به چهار ویژگی مورد اشاره در فوق نیاز خواهید داشت که اینترنت را وارد عرصه کسب و کار خود نمایید.

پول و شادی

انساهای فقیر تا در مورد پول صحبت می شود به این نکته اشاره می کنند که پول خوشبختی نمی آورد. این مانند آن می ماند که تا در مورد دست صحبت کنیم شخص بگوید با دست که نمی شود راه رفت.اگر چنین شخصی پیدا شود مسلما" یک انسان دست و پا چلفتی است که از پاهای خود هم بخوبی استفاده نمی کند. بررسیها نشان داده است:
- افرادی که از درآمد متوسط یا بالا برخوردار هستند معمولا" نسبت به کسانی که درآمد کمی دارند، شادتر هستند.
- کسانی که در فقر زندگی می کنند، بیشتر دچار افسردگی و سایر بیماریهای روانی می شوند.
- شاغلین نسبت به افراد بیکار، روحیه بهتری دارند و بیشتر از زندگی خود احساس رضایت می کنند.
بعبارت دیگر علی رغم این ادعای فقرا که پول سلامتی نمی آورد لااقل می توانیم مطمئن باشیم که پول و ثروت از بسیاری از بیماریها پیشگیری میکند.
یادتان باشد که در زندگی حق انتخاب با شماست. می توانید ثروت، سلامتی و شادی را انتخاب کنید یا فقر، بیماری و افسردگی را. اما من بشما توصیه میکنم که جویای ثروت، تندرستی و شادی باشید.

سه‌شنبه، مهر ۰۷، ۱۳۸۸

آموزش کارآفرینی

اهمیت کارآفرینی انکارناپذیر و پرداختن به آن از ضروریات است. کارآفرینان در خط مقدم توسعه فن آوری و توسعه اقتصادی قرار دارند. آموزش، یکی از جنبه‌های مهم در گسترش کارآفرینی است که مورد توجه ویژه‌ای واقع شده است. با توجه به مطالعات مختلفی که صورت گرفته، ثابت شده که ویژگی‌های کارآفرینان اغلب اکتسابی است و نه توارثی و از این رو در حال حاضر آموزش کارآفرینی به یکی از مهمترین و گسترده‌ترین فعالیت‌ها تبدیل شده است. دوره‌های آموزش کارآفرینی با هدف تربیت افرادی با اعتماد به نفس بالا، فرصت‌شناس و به طور کلی افرادی که تمایل بیشتری به راه‌اندازی کسب و کارهای مستقل دارند، طراحی شده‌اند.این قبیل دوره‌ها به دنبال بهبود گرایش‌هایی همچون تمایل به استقلال، فرصت‌جویی، ابتکار، تمایل به مخاطره‌پذیری، تعهد به کار، تمایل به حل مشکلات و لذت بردن از عدم قطعیت و ابهام می‌باشد.
به طور کلی هدف‌های مورد نظر در آموزش کارآفرینی به شرح ذیل می‌باشند:
- تقویت انگیزه‌ و پرورش شخصیت: شناخت افراد از توانایی‌های خود و آگاهی دادن در این زمینه و برانگیختن آنها از اصلی‌ترین وظایف آموزش کارآفرینی است. تحریک انگیزه‌هایی از قبیل: میل به کسب ثروت، توفیق‌طلبی، استقلال‌طلبی، تمایل به ساختن چیزی نو، قبول نداشتن شیوه‌های موجود، قرار نگرفتن فرد در پایگاه اجتماعی که لیاقتش را دارد و نظایر آن موجب می‌شود که فرد را در مسیر کارآفرین شدن قرار دهد.چنان که ذکر شد ویژگی‌هایی که موجب می‌گردد فرد کارآفرین شود،ارثی نیست بلکه آموختنی است. بنابراین پرورش این ویژگی‌ها در افراد مختلف لازم است. برخی از افراد در محیط‌هایی پرورش می‌یابند که زمینه برای تحریک انگیزه‌ها و پرورش ویژگی‌های آنان فراهم است، بنابراین در صورتی که این افراد کسب و کاری را شروع نمایند، مطالعات نشان داده که اغلب با موفقیت همراه خواهد بود. اما بیشتر مردم در چنین محیط هایی قرار ندارند، لذا ایجاد انگیزه و پرورش ویژگی‌ها از طریق برنامه‌های آموزشی برای آنان لازم است. این ویژگی‌ها شامل مواردی همچون آموزش تفکر خلاق، بالا بردن ریسک‌پذیری، بالا بردن قدرت تحمل ابهام، دادن اعتماد به نفس، فرصت‌شناسی، دادن اطلاعات آموزشی نسبت به خصوصیات روانی شخص از قبیل مرکز کنترل می‌باشد. توجه داشته باشید که این بخش از برنامه آموزش کارآفرینی زمانی مفید خواهد بود که توسط افرای ارائه شود که خود نوآور و کارآفرین باشند.
- آموزش مهارت‌ها: فرد کارآفرین چگونگی راه‌اندازی یک کسب و کار و مراحل آن، چگونگی انجام کارهای گروهی و مهارت‌های ارتباطی و نظایر آن را بیاموزد. کارآفرین باید در زمینه‌ی مسائل مالی، شناخت بازار، اصول مدیریت، بیمه، اقتصاد، قانون کار و امور حقوقی نیز آگاهیهایی را داشته باشد. توانایی مدیریت توسعه و رشد شرکت، یافتن شیوه‌های جدید، رقابت و حفظ موقعیت در بازار، یافتن بازارهای جدید نیز از جمله مهارت‌های مورد نیاز کارآفرین هستند. کلیه‌ی هدف‌ها و مراحل فوق به منظور ایجاد انگیزش در بین افراد و ایجاد کارآفرینان جدید، آگاهی دادن، هدایت و تشویق کارآفرینان به سوی کسب مهارت‌های لازم و ارائه‌ی آموزش‌های لازم برای کسب مهارت‌های مورد نیاز به کارآفرینان صورت می‌گیرد و گذراندن این دوره‌ها برای موفقیت کارآفرینانی که قبلا هیچ گونه سابقه و زمینه‌ی محیطی لازم برای آنان فراهم نبوده، ضروری است.
برنامه آموزش کارآفرینی توسط سپند هنر

ویژگیهای کارآفرین

انسان کارآفرین دارای ویژگیهای روانشناختی و شخصیتی خاصی می باشد که در اینجا برخی از آنها را مرور می کنیم:
آرزو مندی و میل فراوان:افراد کارآفرین میل و عطش زیادی برای موفقیت و پیشرفت در زندگی شغلی خود دارند.آنها هدف مشخصی دارند و از جان و دل خواهان رسیدن به آن هستند.
کنترل درونی:هرگاه موقع کار وحرکت باشد، کارآفرین آماده است.او یک قرار ملاقات را بخاطر اینکه افسرده یا خسته است، لغو نمی کند.کارآفرینان برروی حالات و احساسات خود کنترل دارند و همیشه از روحیه لازم برای انجام کارها برخوردار هستند.
نیاز به استقلال: افراد کارآفرین نیاز دارند که طرحها و برنامه های خودشان را داشته باشند و آنها را باجرا دربیاورند.کارآفرینان نمی توانند خود را وابسته بدستورات دیگران بکنند.
خلاقیت و نوآوری: کارآفرینان بدنبال راههای جدید هستند.آنها می دانند که برای رسیدن به هدف ممکن است راههایی وجود داشته باشد که تا بامروز کسی آنها را تجربه نکرده باشد.
ریسک پذیری:انسان کارآفرین می داند که هرگز بشر چنین قدرتی را ندارد که آینده را بطور محتوم پیش بینی کند.اما کارافرین خطرپذیر است و با علم به اینکه ممکن است شکست بخورد، دست بعمل می زند.کارآفرینان می توانند راههای نو را بپیمایند چون نیاز ندارند که همه چیز مثل روز برای آنها روشن باشد.کارآفرین نیاز ندارد کسی به او تضمین بدهد که موفقیت در پیش است.
کارایی در شرایط فشار: وقتی اوضاع بر وفق مراد نیست و دشواریها گریبان انسان را می گیرد، از میزان کارایی کارآفرینان چیزی کاسته نمی شود.

مفهوم کارآفرینی

کارآفرینی (Entrepreneurship) موتور محرکه‌ی توسعه‌ی اقتصادی کشورها است. سه دلیل مهم کشورها برای توجه به مقوله کارآفرینی، تولید ثروت، توسعه‌ی تکنولوژی و اشتغال مولد است که البته در کشور ما توجه به کارآفرینی بیشتر بخاطر نقش اشتغال زایی آن بوده است. علاوه بر کارآفرینی فردی، در دهه‌های اخیر دو واژه‌ی کارآفرینی درون سازمانی و سازمانهای کارآفرین نیز در ادبیات کسب وکار به میان آمده‌اند.
افراد کارآفرین ایده ها و طرحهای خود را دارند و معمولا" از نظر شخصیتی از این نوانایی برخوردار هستند که کسب وکاری را راه اندازی و مدیریت نمایند.کارآفرینان نقطه مقابل کارمندانی هستند که از خود هیچ اختیاری ندارند و تنها منتظر دستورالعمل هستند. کارآفرینان تمایل دارند که بجای اجرای دستورالعمل، ابتکارات خود را داشته باشند و شهامت آن را نیز دارند که برای خود حرفه ای مستقل ایجاد نمایند. با این وصف ممکن است تصور نماییم که شرکتها و بنگاههای اقتصادی بزرگ مملو از کارمندان دستور بگیر است و کارآفرینان در آن جایگاهی ندارند.واقعیت این است که در چند دهه پیش تا حدودی وضعیت بنگاههای بزرگ اقتصادی چنین بود و هنوز هم در بنگاههای اقتصادی ناکارآمد، اکثر کارکنان، کارمندانی هستند فاقد خلاقیت و نوآوری. چندبار شده است که از خدمات شرکت یا سازمانی ناراضی بوده اید و زمانی که نارضایتی خود را با کارمند مربوطه درمیان گذاشته اید، چنین پاسخهایی دریافت کرده اید:
من نمیدونم ، بما گفته اند که اینجوری عمل کنید. مدیریت بما اینجوری دستور داده است و من اینجا هیچ کاره هستم. من دستورات کسی رو که بهم حقوق میده عمل میکنم و کار بیشتری نمی تونم واسه شما انجام بدم.
پاسخهای فوق نمونه هایی از مطالبی است که از یک کارمند دستور بگیر می شنویم و بطور قطع سازمان یا بنگاهی که چنین فردی را با مراجعین مواجه می سازد، سیستمی ناکارآمد محسوب می شود.اگر در کشوری رقابت سالم اقتصادی وجود داشته باشد چنین بنگاههایی بزودی در عرصه رقابت با بنگاههای کوچک از صحنه محو خواهند شد.از این رو در میان بنگاهها و سازمانها مفهومی رایج گردید که به آن کارآفرینی درون سازمانی گفته می شود.کارآفرین درون سازمانی، ایده پردازی است که مسئولیت به ثمر رساندن یک نوآوری را در درون سازمان بر عهده می‌گیرد.کارآفرین درون سازمانی ممکن است مبتکر یا مخترع نباشد، اما همیشه فردی است که می‌داند چگونه یک ایده را به واقعیتی سودآور تبدیل کند.بعبارت دیگر امروزه سازمانها و بنگاههای کارامد بجای تشویق کارکنان به اجرای دستورات، اهدافی را برای آنها معین می کنند تا افراد بتوانند با ابتکار و نیروی خلاقیت خود بهترین راهها را انتخاب نمایند. در شرکتی مانند گوگل تصور نمی کنم جایگاهی برای کارمند دستور بگیر تعریف شده باشد.
سازمان کارآفرین نیز اصطلاحی است که امروزه برای توصیف سازمانهای کارامد بکار میرود.سازمان کارآفرین واجد شرایط زیر می باشد:
- توانایی تجدید نظر در استراژی یا راهبرد.
- ایجاد فضایی که در آن امکان شکل گیری نوآوری وجود داشته باشد.
- امکان شکل گیری کسب وکاری جدید درون سازمان مادر.امروزه بنگاهها و سازمانهای بزرگ برای جذب افراد نخبه و کارآفرین، مفاهیم کارآفرین درون سازمانی و نیز سازمان کارآفرین را وارد ادبیات توصیفی سازمانها کرده اند.زیرا با جهانی شدن اقتصاد، عرصه رقابت نیز بین المللی شده است و نیاز به افزایش بهروری هرچه بیشتر احساس می شود.افراد نخبه و کارآفرین همواره اداره یک کسب و کار کوچک را به کارمند مجری دستورات بودن ترجیح داده اند.