جمعه، خرداد ۲۸، ۱۳۸۹

تلويزيون و كارآفريني

درمورد اينكه تلويزيون رسانه ايست كه خلاقيت را در شخص كم يا حتا نابود مي كند و از اين نظر دشمن كارآفريني محسوب مي شود، باندازه كافي صحبت شده است. حتا برخي از كارآفرينان و افراد موفق تا آنجا پيش رفته اند كه شروع زندگي موفق خود را از زماني دانسته اند كه تماشاي تلويزيون را ترك كرده اند. در اينجا قصد ندارم درباره اين تاثير منفي تلويزيون صحبت كنم چون با يك جستجوي ساده مي توانيد هزاران مقاله در اينمورد پيدا كنيد.
آنچه حرف اصلي من در اين مقاله مي باشد اينست كه صدا و سيما در ايران بيشتر از بسياري از تلويزيون هاي ديگر دنيا با كارآفريني تضاد دارد. اينكه مي گويم صدا و سيما، منظورم در واقع همان تلويزون است چون راديو با بكارگيري تنها حس شنوايي، تاثير منفي كمتري دارد. باري چگونه تلويزيون ايران بيشتر از شبكه هاي تلويزيوني ديگر به كارآفريني و خلاقيت آسيب مي رساند:
- ايجاد تصوير ذهني منفي از فضاي كار و كاسبي: سريالي مانند به كجا چنين شتابان از نمونه هاي بارز و كامل در اين مورد است. در اينگونه سريالها فضايي تصوير مي شود كه فعالان بخش اقتصادي و افراد مستقل در ذهن مخاطب انسانهايي شياد و كلاهبردار معرفي مي شوند.با انكه از نگاه من و نيز از نظر بسياري از فعالين مستقل اقتصادي، مشكل اصلي اقتصاد و فضاي كسب و كار در ايران رانت خواري و كنترل و نظارت بيش از حد دولت در عرصه اقتصاد است اما در برنامه هاي تلويزيوني ايران اينگونه ذهنيت سازي مي شود كه مشكل اساسي كلاهبردار بودن فعالان اقتصادي در ايران است. جالب آنكه در اين ميان نتيجه گيري كاملن معكوسي هم به خورد ذهن مخاطب بيچاره داده مي شود: بايد دولت دخالت و نظارت بيشتري داشته باشد تا اين شيادان و زالوصفتان نتوانند هر غلطي خواستند بكنند. سريالهايي مانند دارا و ندار هم گرچه كمي معتدل تر هستند، اما مانند اكثر آثار مسعود ده نمكي آدمهاي پولدار را شخصيتي احمق و نادان به تصوير مي كشند و اين يعني كشتن انگيزه كارآفريني و نوآوري در جوانان.
- همسويي با سياستهاي دولت نفتي: درباره اينكه دولتهاي نفتي در ايران مانع بزرگي سر راه فعاليت كارآفرينان ايراني بوده اند نيز تابحال بحثهاي دقيق و كارشناسانه زيادي صورت گرفته است و من حرف جديدي در اينخصوص ندارم اما نكته مهم بنظر من در اينجا همسويي برنامه هاي صدا و سيما با اين سياستهاست. دولتهاي نفتي در ايران همواره تمايل داشته اند كه كليه فعاليتهاي اقتصادي و فرهنگي را زير چتر خود بگيرند. دولت در ايران اين حق را براي خود قائل بوده است كه بدون طي مراحل قضايي كسب وكاري را تعطيل يا محل كاري را پلمپ نمايد. از اينرو مي بينيم كه در دورانهاي مختلف صاحبان كسب وكار هاي گوناگون زير تيغ اين برنامه هاي بقول خودشان نظارتي رفته اند. دولت يكروز مراكز فرهنگي يا كافي نتها را هدف مي گيرد، روز ديگر سراغ شركتهاي مشاوره سرمايه گزاري مي رود و خلاصه تا پول نفت هست مي خواهد همه كاسبي هاي مردمي را زير پرو بال خود بگيرد و اما نقش تلويزيون اين وسط چيست؟ صدا و سيما در اين مواقع بجاي آنكه تريبوني بشود براي كاسبهاي بيچاره اي كه ممكن است كار و زندگي خود را از دست بدهند، تريبوني مي شود در اختيار دولت نفتي و با پخش برنامه هاي ويژه اي همان صنف و گروهي كه قرار است ساماندهي دولتي بشوند را مورد حمله قرار مي دهد. برنامه هاي كه براي اين منظور ساخته مي شوند، ترس و وحشت را از صاحبان حرفه اي مشخص در دل مردم ايجاد مي كنند و در پايان هم اين پرسش هميشگي و كليشه اي را در ذهن مخاطب ايجاد مي كنند:
راستي چه نهادي بر كار اين شيادان نظارت دارد؟
و البته پاسخ هم كه هميشه معلوم است، فلان نهاد دولتي بايد بيشتر وفعالتر در اين زمينه وارد عمل بشود تا اينها نتوانند بآساني هر غلطي دلشان خواست انجام بدهند.وقتي قرار است يك صنف مستقل دولتي بشود داستانهاي تكراري و هميشگي وجود روابط نامشروع و غير اخلاقي بين فعالين آن صنف، نقشه هاي از قبل طرح ريزي شده براي سركيسه كردن مردم و حتا گاهي انجام قتل و جنايت هم بميان ميايند تا ذهن مردم نسبت به آن صنف بدبين شود و زمينه حضور و دخالت فرشته نجاتي بنام دولت مهيا شود.
تلويزيون در راستاي اجراي اينگونه مراسم به خاكسپاري فعاليتهاي مستقل تنها نيست و مطبوعات دولتي هم با آن همصدا مي شوند، بخصوص صفحه حوادث روزنامه ها هم نقش فعالي را بر عهده مي گيرند و با نشر داستانهايي در مورد كلاهبرداري ذهن مردم را نسبت به فعاليتهاي مستقل سياه و مغشوش مي كنند اما تلويزيون با توجه به گستردگي مخاطبينش و اينكه چشم و گوش هر دو را بكار مي گيرد، نقش بيشتري را در اين ميانه بر عهده دارد.
- تبليغات منفي عليه كامپيوتر واينترنت: در جهان امروز كارآفريني و اداره يك كسب وكار كوچك بدون استفاده از رسانه اينترنت، غيرقابل تصور مي باشد.هر كسي كه كارگاه يا بنگاه اقتصادي كوچكي را راه اندازي مي كند، در ابتدا بايد بفكر راه اندازي يك وبسايت باشد تا خود، خدمات يا محصولاتش را بهمه معرفي كند. اما متاسفانه مشاهده مي شود كه برنامه هاي تلويزيوني مردم را از كامپيوتر و اينترنت مي ترسانند. من كمتر تلويزيون تماشا مي كنم اما ياد ندارم كه يكبار در برنامه اي درباره فايده هاي اين رسانه فراگير دنياي امروز سخني شنيده باشم اما بارها با گوش خود شنيده ام كه يك آقا يا خانم كارشناس درباره مضرات اينترنت يا زياد پاي كامپيوتر نشستن سخن مي گفته است.اينهم از اشكالات اساسي تلويزيون است كه آدم فقط مي تواند شنونده و بيننده باشد و مانند وبلاگ نيست كه بتوان فوري براي نويسنده كامنت گذاشت و از او انتقاد كرد. اما در پاسخ به اين دوستان كه روز و شب از مضرات كامپيوتر واينترنت سخن مي گويند چند نكته را متذكر مي شوم:
    - مضرات اينترنت و كامپيوتر هرچه باشد باندازه مضرات تلويزيون نيست. جايگاه و رتبه جهاني ايران
    هم از نظر دسترسي مردم به اينترنت تا حدودي مشخص است. اگر واقعن نگران سلامت جسمي و
     رواني مردم هستيد، به آنها توصيه كنيد كه كمتر تلويزيون تماشا كنند.
   - واقعن در روستايي كه مردم آن هر روز با الاغ كار ترانسفر را انجام مي دهند چه لزومي دارد كه اين
     اندازه درمورد مضرات ماشين صحبت شود و مردم را از سوانح رانندگي بترسانيم؟
نتيجه اين تبليغات وسيع و منفي اين خواهد شد كه نوجوانان و افرادي كه تازه با اين رسانه آشنا مي شوند، نتوانند بخوبي از قدرت خلاقيت خود در بكارگيري آن استفاده كنند و اين يعني پرورش انانسهاي كليشه اي. كارآفرني نياز به بستري دارد كه خلاقيت را بپروراند، انسان كليشه اي نمي تواند كارآفرين موفقي باشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر