چهارشنبه، فروردین ۰۴، ۱۳۸۹

4 نکته اساسی در استخدام نیرو

در این مقاله 4 نکته اساسی را که هنگام استخدام نیرو باید در نظر بگیریم، شرح میدهم. توجه به این نکات برای همه کسب وکارها ضروری است اما مخاطبین این مقاله بویژه صاحبان کسب وکارهای کوچک هستند:
شرح وظایف کارمند
 بسیار بدیهی بنظر می رسد که قبل از اقدام برای استخدام نیرو باید جایگاه و وظایف او را مشخص کنیم اما در کسب و کار های کوچک ممکن است توجه لازم به این نکته صورت نگیرد. در واقع مدیر یا صاحب یک بنگاه کوچک اقتصادی ممکن است تنها به این دلیل دنبال نیروی جدید بگردد که می بیند کارها انباشته می شوند زیرا زمان و نیروی انسانی موجود برای انجام آنها کافی نیستند. اما فراموش نکنید که ورود یک نیروی کار جدید به محل کارتان ممکن است دست و پاگیر هم بشود، پس پیش از هرچیز یک شرح وظایف روشن برای نیروی کار جدید خود تهیه نمایید.
توجه به قانون و جنبه های حقوقی
به نظر من در قانون کار ایران به حقوق کارگر بیش از کارفرما توجه شده است.شاید اگر یکبار این قانون را مطالعه کنید از استخدام نیرو پشیمان شوید. بهرحال قانون چه برای ما خوشایند باشد یا خیر، نمی تواند نادیده گرفته شود. سهل انگاری در توجه به قانون ممکن است موجب شود که یک نیروی کار بیش از آنکه برای شما فوائدی داشته باشد برایتان هزینه و دردسر ایجاد نماید. توصیه می کنم حتمن پیش از تهیه قرارداد کار با یک مشاور مشورت نمایید. یکی از وظایف موسسات کاریابی و دفاتر مشاوره شغلی همین است که کارفرمایان را از نظر حقوقی و قانونی راهنمایی کنند. من در اینمورد مشاوران خوبی را توانسته ام از طریق این موسسات پیدا کنم ولی توصیه می کنم که در اینمورد هم کاملن مراقب باشید. بسیاری از این موسسات کاریابی، کاری ندارند جز آنکه به متقاضیان کار یک فرم استخدام بدهند و از آنها پولی دریافت کنند. در ارتباط با برخی از این موسسات متوجه شده ام که آنها فقط یک منشی دارند که روش پول گرفتن از کارجوها را میداند، نه برخورد با کارفرما را بلد است و نه چیزی از قانون سرش می شود. این تذکر برای این بود که بدانید پیداکردن یک مشاور آگاه چندان هم کار ساده ای نیست.
مدیران و کارآفرینان سابقه دار هم می توانند مشاور خوبی باشند و ما را در زمینه های حقوق و قوانین کار راهنمایی کنند. اما مشکا اینجاست که چون این افراد پولی بابت چنین مشاوره هایی دریافت نمی کنند و نیز اغلب پرمشغله هستند، دسترسی به آنها همیشه امکان پذیر نیست.
تله احساس و عاطفه
لابد تابحال برایتان پیش آمده است که در برآورد قابلیت یک فرد برای انجام کار دچار تردید بوده اید و او بشما گفته است:
لطفن من را استخدام کنید، چون واقعن نیاز به کار دارم.
این افراد با شرح بعضی از مسائل مانند داشتن بچه یتیم یا در شرف ازدواج بودن سعی می کنند شما را مجاب کنند تا آنها را استخدام کنید. چنین موقعیتی برای یک کارفرما تله احساسی محسوب می شود. من تا بحال بارها در چنین تله هایی گرفتار شده ام و خود را تسلیم طرف کرده ام. با اینکه درمورد خودم هیچ ضمانتی هم نمیدهم که باز تسلیم اینگونه تله ها نشوم اما بشما توصیه می کنم که براستی در استخدام نیرو تسلیم تله احساس و عاطفه نشوید چون هم به زیان خودتان خواهد بود و هم به زیان نیروی کار.افراد کارآفرین بیشتر در معرض خطر افتادن در تله احساسی هستند. کارآفرینان چون همواره در فکر خدمت به جامعه هستند ممکن است تحت تاثیر چنین افرادی قرار بگیرند. شاید استفاده از یک قائده کلی بتواند ما را از این تله خلاص کند:
- هر کمکی از دستم برآید برای این فرد انجام می دهم ولی بهیچ عنوان اجازه نمیدهم وارد حوزه حرفه ای من بشود.
کمکهای نقدی به این افراد یا معرفی آنها به موسسات خیریه می تواند روشهای خوبی باشد اما بدترین کار استخدام این افراد است.
افراد همه کاره
یک اصل کلی در زندگی حرفه ای وجود دارد که ما گاهی آن را نادیده می گیریم:
کسی که در هر کاری سررشته دارد از عهده هیچ کاری بخوبی بر نمی آید.
با اینحال ما اغلب مجذوب آدمهای همه کاره می شویم. برای ما جالب است که آنها در هر زمینه ای اطلاعاتی دارند .اگر دنبال کسی می گردید که وظایف خود را بخوبی انجام دهد دور افراد همه کاره را خط بکشید. آنها از نظر شخصیتی هم معمولن در هیچ کاری نمی توانند دوام بیاورند.

شنبه، اسفند ۲۹، ۱۳۸۸

سال نو طرح های نو

می دانیم که هر کاسبی کارآفرین نیست. کارآفرین کاسبی است که طرح وایده ای نو را به اجرا در میاورد. اما نوآوری  تنها محدود به مرحله آغازین برنامه کسب وکار ما نمی شود.
بسیاری از مردم طرح یا ایده ای نو را وارد عرصه کسب و کار می کنند و بر آن اساس حرکتی را آغاز میکنند در ابتدا همه چیز مهیج و جالب است اما بعد از مدتی کارها تکراری می شود. شخص ممکن است کنترل خود را بر کارها از دست بدهد و در واقع توسط کار خود کنترل شود.وقتی شما صبح وارد دفتر کار خود شوید و انبوهی از کارهای نیمه تمام مقابلتان باشد، کارهایی خسته کننده و تکراری یعنی در مرحله ای هستید که توسط کار خود کنترل می شوید.
هر گاه انجام کاری برای شما جذابیت خود را از دست داد، آن را به دیگران واگذار کنید. دقت کنید، انجام هر کاری ساده و هرقدر پیش پا افتاده همیشه برای بعضی ها جالب است. جوانی که بتازگی وارد بازار کار شده است ممکن است از انجام کارهای زجرآور برای شما لذت هم ببرد.پس چه نیازی داریم که کارهای تکراری انجام بدهیم و روح و جسم خود را فرسوده سازیم.
نوآوری و خلاقیت نباید محدود به مرحله شروع کسب و کار باشد.ما بطور مداوم باید سیستم کاری و نحوه عملکرد خودمان را مورد بررسی قرار دهیم و همواره در صدد یافتن راهکارهای تازه باشیم.اتفاقن یکی از بهترین زمانها برای بررسی عملکرد کسب و کارمان سال نو است.هنگامی که سال نو می شود فرصتی است تا به راهکارهایی نو بیندیشیم.می توانیم از خود بپرسیم که در یکساله گذشته چه میزان خلاقیت و نوآوری را وارد عرصه کسب و کارمان کرده ایم. یک ابتکار تازه یا خلاقیت کوچک گاه ما را از انجام بسیاری از کارهای تکراری بی نیاز میکند و راندمان فعالیتهای مجموعه مان را چند برابر می کند. موفقیت تنها در پرکاری نیست بلکه بیشتر در هوشمندانه کار کردن است.

سه‌شنبه، اسفند ۱۱، ۱۳۸۸

استخدام نیرو ، بازار کار روزمره یا کارآفرین ؟

کارآفرینی که کسب و کاری کوچک را راه اندازی کرده است، دیر یا زود نیاز پیدا می کند که افرادی را برای همکاری استخدام نماید. ظاهرن اینکار آسان است، یک موقعیت کاری را تعریف میکنیم و اگهی می دهیم تا داوطلبان با ما تماس بگیرند. اما برای یافتن نیروی کار مناسب باید از شرایط بازارکار آگاه باشید وگرنه زمان و پول خود را بهدر می دهید بدون آنکه کارمند دلخواه خود را پیدا کنید.
من برای توضیح مطلب مایلم که کسب و کارهای کوچک را بدو دسته تقسیم کنم:
- کسب و کارهای کارآفرین: صاحبان این دسته از کسب و کارها که در واقع مخاطبین این وبلاگ هم هستند، هدف و برنامه بلند مدتی برای خود دارند و رسیدن به ان را در جلب رضایت مشتری و خدمت رسانی بهتر می دانند.
- کسب وکارهای روزمره : بطور ساده اینها معتقدند که امروز را عشق است. تا می توانید پول بیشتری از مشتری بگیرید.آینده یک کار دیگه انجام میدهیم. متاسفانه تعداد اینجور کسب وکارها هم در ایران روزبروز در حال افزایش بوده است و هربار هم با مشاغل جدیدی وارد می شوند. اخیرن شرکتی را دیدم که کارش بظاهر پخش تراکت تبلیغاتی است اما می دانید در واقع چه کار انجام میدهد. این شرکت تنها ده درصد تراکتهای مشتریان را پخش می کند و مابقی را بعنوان کاغذ باطله می فروشد. دفاتر کار چاق کنی را هم همه ما می شناسیم. اینها دفاتری هستند مدعی ارتباط با شخصی پرنفوذ در دستگاههای دولتی و حکومتی.این دفاتر به ادعای خودشان گرفتاریهای مردم را در برخورد با بوروکراسی ادارات دولتی از طریق ارتباطات حل می کنند. نمونه اینجور کسب و کارها را خودتان هم حتمن سراغ دارید.
با توجه به طبقه بندی فوق باید بگویم که در دنیای کسب و کارهای کوچک ما دو نوع بازار کار هم داریم. بازار کار کارآفرینی و بازار کار روزمره و غیر حرفه ای.هر کدام از این بازارهای کاری از کارفرمایان و کارکنان خود و نیز جویندگان کار تشکیل می شود.مطلب را روشن تر توضیح می دهم:
گفتم که در ایران کسب و کارهای روزمره رشد زیادی کرد ه اند. این به این معناست که بخش زیادی از نیروی کار کشور ما درگیر این نوع فعالیتها بوده است. محیطهای کار روزمره فرهنگ و شرایط خاص خود را دارند.کسی که مدتها در چنین محیطهایی کار کرده باشد، ممکن است نتواند برای یک کسب و کار کارآفرین مفید واقع شود و شاید هم ضررهایی برساند. جوانی هم که در اولین تجربه های کاری وارد محیطهای کاری روزمره می شود، ممکن است درک و تصویر خاصی از مفهوم محیط کار و روابط کاری داشته باشد که منطبق با شرایط کارآفرینی نباشد. بی شک کسب وکارهای روزمره ممکن است به کارکنان خود هم رحم نکنند. چون در این نوع کسب وکارها تخصص و تعهد اهمیتی ندارد، اغلب برای کارکنان کمترین دستمزدها در نظر گرفته می شود و حتا در صورت امکان همین دستمزد نیز پرداخت نمی شود. بازار کار روزمره و غیر حرفه ای بهترین محل برای تبلیغ استخدام را نیازمندیهای روزنامه ها می داند. جایی که به خیل لشکر بیکاران دسترسی دارد. در چنین فضایی فکر می کنید اگر برای استخدام نیرو دربخش نیازمندیهای روزنامه ها آگهی بدهید، چه بازتابی عاید شما خواهد شد:
مصاحبه با شما: در بازار کار حرفه ای این کارفرما است که با نیروی کار مصاحبه می کند. در واقع کارفرما ابتدا سئوالات خود را از متقاضی کار میپرسد و سپس از او می خواهد که به پرسشهایش پاسخ بدهد. اما در بازار کار روزمره وضعیت متفاوت است.ابتدا متقاضی سئوالاتی در مورد حقوق، ساعات کار، نوع کار و مزایای آن می پرسد و بعد به کارفرما اجازه می دهد که سئوالات خود را مطرح کند. بنابراین اگر در جایی آگهی استخدام منتشر کنید که مربوط به بازار کار روزمره است، باید انتظار این را هم داشته باشید که متقاضیان از شما مصاحبه کنند.فضا در بازارکار روزمره بر مبنای بهره گیری هرچه بیشتر از نیروی کار شکل گرفته است. در حالی که در کسب وکارهای کارآفرین نیروی کار دارای کرامت انسانی است و همکاری برپایه منافع مشترک تعریف می شود. نیروی کاری که شخصیت کاریش در فضای کاری روزمره شکل گرفته است، بخود این اجازه را میدهد که درباره همه چیز بدبین باشد و جالبتر اینکه برای کارفرمایان هم در این بازار امری پذیرفته شده است که کارجو پیش از هرچیز کارفرما را بزیر سئوال ببرد در حالی که برای یک کارفرمای کارآفرین اساسن ممکن است برخی سئوالات و بدبینی ها غیرقابل تحمل باشد.
- پرسشهای جنسی: بازار کار روزمره بشدت آلوده به روابط نامشروع جنسی است. در این محیطها کارفرما با بعضی از کارکنان خود روابط غیر کاری برقرار می کند و حتا بابت این امور به کارمند دستمزد جداگانه ای پرداخت می کنند. کارکنانی که شخصیت کاریشان در چنین فضاهایی شکل گرفته است از همان ابتدا با شما درمورد مسائل جنسی صحبت می کنند:
- آیا خانم دیگری هم بجز من با شما کار می کند؟
- از من نباید توقعی غیر از کار کردن داشته باشید، از اول بگویم که من اهلش نیستم.
- بالاخره من هم درک می کنم که شما بعنوان یک مرد نیازهایی دارید ولی توجه داشته باشید که من هم زندگیم خرج داره.
اینگونه گفتگوها در جلسات استخدام کسب وکارهای روزمره بسیار عادی است. ظاهرن جوینده کار از همان ابتدا باید مشخص کند که آیا اهل روبط جنسی است یا خیر وحقوق مزایایش هم بر این پایه تعریف می شود.
عدم تعهد: ممکن است بخیال خودتان مراحل فوق را به سلامت بگذرانید.اشکالی ندارد، یکروز وقت دفتر کارم را اختصاص می دهم به گفتگوهای مزخرف با چنین افرادی.بجای در لفافه حرف زدن آشکارا به همه می گویم که اینجا یک محیط کار حرفه ای است و روابط شخصی در آن جایی ندارد. حتمن یک نفر آدم مناسب پیدا می شود. ولی خیلی هم خوشبین نباشید.نیروهای کار در بازار کار روزمره مانند کارفرمایان خود انسانهایی کم مسئول و گاهی بدون تعهد هستند. انها ممکن است خود را بظاهر همان فردی نشان دهند، که شما می خواهید. گاه قرار ملاقات کاری می گذارند بدون اینکه در محل حاضر شوند. همکاری با شما را قطع می کنند بدون اینکه اطلاع بدهند. آنها ممکن است دردسرهایی برای شما ایجاد کنند که حتا فکرش را هم نکرده باشید. یادتان باشد که ساختار اداری ایران برپایه اقتصاد نفتی شکل گرفته است و این همیشه بضرر کارآفرینان بوده است.بنابراین اگر یک کارمند ناجور دعوی ناحقی را علیه شما در جایی مثل اداره کار طرح کرد وشما به پرداخت خسارت محکوم شدید، خیلی تعجب نکنید.
پس می بینید که به نفع شماست از همان ابتدا با شناخت کافی از شرایط بازار کار اقدام به جذب نیرو کنید:
- آگهی های موسوم به نیازمندیهای روزنامه ها در تهران، مهمترین رسانه بازارکار روزمره و غیر حرفه ای است. تا جایی که می توانید به سراغ آن نروید. تبلیغ در نشریاتی که خواننده واقعی دارند معمولن بهتر جواب می دهد نسبت به نشریه ای که مردم فقط برای پیداکردن آگهی سراغ آن می روند. ممکن است آگهی خود را در یک مجله راجع کامپیوتر یا آشپزی درج کنید، بسته به اینکه نیروی مورد نظر شما از چه طیفی باشد.نیروهای بازار کار روزمره معمولن سراغ چنین نشریاتی نمی روند.آنها اغلب یا مطالعه نمی کنند یا اینکه به کتابهای درسی و خواندن مطالبی مثل صفحه حوادث روزنامه ها بسنده می کنند. هرچه نشریه تخصصی تری را انتخاب کنید، مخاطبین شما از قشر بازارکار روزمره کمتر خواهد بود.
اینترنت هم گزینه خوبی است.خوشبختانه نیروهای بازار کار روزمره از اینترنت فقط چت کردن و چند سایت معروف دوستیابی را می شناسند. بنابراین در اینترنت بطور قطع مخاطبین بازار کار کارآفرینی حضور بیشتری دارند.
- سوابق کاری متقاضی استخدام را بدقت بررسی کنید. یادتان باشد یک نیروی کار بی تجربه به مراتب بیشتر برای شما کارایی خواهد داشت نسبت به کسی که سالها در بازار کار غیرحرفه ای فعالیت داشته است.